جمعه دهم فروردین ماه
بفرمایید سقوط کنید

هارا گیری از نوع سایپا

تیم نسبتا متمول سایپا هم با لیگ برتر وداع کرد و بر این نظریه صحه گذاشت که صرف پول نمی تواند کعبه آمال یک باشگاه صنعتی باشد.

این تیم مطرح پایتخت حتی قهرمانی در لیگ برتر و عنوان چهارمی در  لیگ آسیا را در کارنامه خود داشت اما فقدان ثبات در عرصه مدیریت و کادر فنی دست به دست هم داد تا راهش به ترکستان ختم شود.
مقامات تیم سایپا بدون آنکه ناکامی این تیم را به عوامل نامرئی بیندازند بهتر است با واقعیت ها کنار بیایند و این نکته حیاتی را ملکه ذهن خود کنند نبود "تیم ورک" در عرصه مدیریت و کادر فنی به بدنه تیم رخنه کرد و همانی شد که باید باشد.
پول از ابزار مهم برای موفقیت یک تیم است اما از  یاد نبریم اگر بودجه خوب و مدیریت خوب با هم میکس شوند آنگاه می توان در پرتو این فرمول به هدف رسید.
اشک ها و لبخند ها  در فوتبال امری عادی بشمار می رود اما سقوط تیمی چون سایپا آنهم بدست خود، نمی‌تواند توجیه پذیر باشد.
آیا سایپا امکانات بالقوه و مجموعه اختصاصی نداشت و یا از بودجه مناسب برخوردار نبود...؟!
پس چرا این تیم اینگونه روبه افول رفت و  روی لبه تیغ قرار گرفت؟!
بهر رو، دنیا را آب برد و مسوولان باشگاه سایپا را خواب تا جاییکه این تیم در شیب سقوط قرار بگیرد.
حیف از تیمی با روزمه ای قابل قبول که  در لیگ بیستم گره اش ناگشودنی شد.
به یاد داریم در برهه ای جرئت نداشتیم بگوییم بالای چشم سایپا ابروست، چرا که سگر مه های مهدی دادرس تو هم  می رفت و اخم و تخم می کرد. 
افسوس و صد حیف از تیمی که در ادوار مختلف و  با نفرات کارآمدی چون حمید علیدوستی، علی دایی، فرشاد فلاحت زاده، جلال بشرزاد، سید جلال حسینی، محسن خلیلی، داریوش یزدانی، پژمان جمشیدی، مومن زاده، پرورش خواه، زند یادان احمد جانعلی، حسین عسگری و... برای رقبا رجزخوانی می کرد اما امروز ... ؟!
نویسنده : رضا میرزاییان