جمعه دهم فروردین ماه
وداع تلخ پسر شاعر بزرگ از والیبال

نوشدارو بعد از مرگ سهراب

نمی دانیم فصل همدلی در والیبال کی فرا می رسد. دیروز در کنار صحبت های آلکنو، مانلی کسرایی پسر شاعر نامدار ایرانی که مقیم روسیه است نیز با همه اهالی رسانه خداحافظی کرد او که مربی تکواندو در مسکو است به عنوان مترجم با آلکنو همکاری و در نهایت به قول خودش زحمت را کم کرد!

 

انگار قرار نیست که هیچ رویدادی در ورزش کشور ما بدون حرف و حدیث برگزار شود. 

اینکه به اندازه هر پدیده ای نظرات متفاوتی وجود دارد تردید ناپذیر است اما به نظر می رسد که حساب و کتاب روابط عمومی فدراسیون والیبال برای برپایی نشست آنلاین با سرمربی روسی درست از آب درنیومد چرا که به جای 10-15 والیبال نویس تخصصی، بیش از 30 نفر از رسانه های مختلف با دعوت و بدون دعوت مراجعه کرده بودند که باعث شد برخی از دوستان و همکاران به بهانه کرونا ایستادن در فضای آزاد فدراسیون را ترجیح دادند. این مسئله بر عده ای از خبرنگاران ریزبین گران آمد.

او هم دلخوری هایی داشته و با خاطری به نسبت مکدر زادگاه پدری را ترک کرد. اینجا دل های زیادی می شکند گاهی اوقات هم بی دلیل و اتفاقی اما هرچه که هست به قول سیاوش کسرایی تو را ای کهن مرز و بوم دوست می دارم.

آنچه که آلکنو برای خبرنگاران ایرانی گفت نوشداروی بعد از مرگ سهراب بود اینکه از اول می دانست که تیم ایران در المپیک نتیجه نمی گرفت. بازیکنانی مانند میثم صالحی هنوز جهانی نشده اند. دستاریش محمدرضا تندروان از نظر تن صدا و انتقال مفاهیم به بازیکنان درصدر بهترین مربیانی است که وی دیده است و ختم کلام این که من پیشنهادهای دیگری هم داشته ام ولی می خواستم با تیم ایران در چهارمین المپیک حضور پیدا کنم.

این گفته مرد تنومند روسی ما را به یاد ضرب المثل قدیمی انداخت که قصه ما به سر رسید و کلاغه به مقصد نرسید!!

المپیک و قضایای مربطوط به آن به پایان رسید و بحث و جدل ها اما ادامه دارد. نگاه ما به مسائل ملی باید همانند برزیل، ایتالیا، امریکا، کانادا و حتی ژاپن باشد که صعود نکردند اما فاجعه ملی هم به بار نیاوردند. ایتالیا بلافاصله دیجورجی را جایگزین بلیجینی کرده ایالات متحده به فکر ساختار جدید است و برزیلی ها هم به صرافت اقدامات جدید افتاده است. پس ما هم باورها و اندیشه های خود را در راستای تحکیم تصمیمات ملی قرار دهیم.

نویسنده: جمشید حمیدی