پنجشنبه نهم فروردین ماه

ایران با سوریه از زاویه دیگر

سوریه را شکست دادیم، آن هم با یک برد خفیف، اما این پیروزی کسی را راضی نکرد. برنده و بازنده از نتیجه به دست آمده ناراضی بودند.

بردیم، اما خوب نبودیم و در بدترین شرایط به بهترین نتیجه دست یافتیم. تیم ما روح نداشت، خروجی تاکتیکی درحد صفر بود. درخانه با یک مهاجم ظاهر شدیم. قرار بود تا با ارسال ها تنها مهاجم خود را که طارمی باشد زهرآگین نشان دهیم، اما کناره های تیم بالانس نبودند تا دفاع فشرده سوریه را باز کنیم، در چنین شرایطی طبیعی بود که طارمی آن طارمی همیشگی نباشد.

قرار بود به هنگام ارسال های قدوس و نور اللهی در پشت سر طارمی دیگر اضلاع مثلث خط حمله را تشکیل دهند، اما توپی ارسال نشد تا مثلث شکل بگیرد.

قرار بود هنگام بازی روبه جلو وینگرها نقش اساسی را ایفا کنند، اما چون از تیم بودن به دور بودیم هیچ سازی به درستی نواخته نشد. در طول ۹۰  دقیقه فقط یک حرکت توانست شکل بگیرد که آن هم صحنه گل بود. مثلث حردانی، طارمی وجهانبخش فضای گل را فراهم ساختند که در این میان یک پا از سوی مدافع تیم سوریه نقش دخالت را به خود گرفت تا سوریه از خودش ضربه بخورد بازی اول را به هر قیمت بردیم و به لحاظ تاکتیکی کال عمل کردیم، اما برای بازی روز سه شنبه با عراق حتما باید تیم باشیم. باید به هماهنگی تیمی و به انسجام تیمی دست یابیم، چون عراق نیز برخلاف سوریه تیمی نیست که دچاراشتباه شود. برای مقابله با این تیم حساب شده تر عمل کنیم. انتظار از تیم ملی بیشتر از نمایشی است که دیده ایم.

نویسنده: اکبر عزیزی