جمعه هفتم اردیبهشت ماه
وز غصه، حسود "ممتحن" گردد

خنده هایی که بر دل هوادار داغ گذاشت

چشمانش برق می زد، دستی به سر و رویش کشیده و به آن صفایی داده بود. لباسی که به تن داشت، از دل جوان شده اش خبر می داد. از ته دل می خندید، گویی آماده شده بود تا مقابل دوربین ها، با افتخار و غرور از توفیقات خود و تیمش بگوید غافل از این که بازی خورده و به دعوت از بدخواهان استقلال آمده تا آبی ها را دشمن شاد کرده و تیم بحران زده ای که خود را عضوی از آن می داند بیش از پیش به سمت هیاهو هدایت کند.

چطور می شود کسی استقلالی باشد و نداند چنین مصاحبه هایی فقط و فقط به قصد ضربه زدن به استقلال انجام می شود و کسی به خاطر مظلومیت و مورد ستم واقع شدنت از تو دعوت به عمل نیاورده است؟

این هایی که امروز برای مصاحبه با جنابعالی سر و دست می شکنند، همان هایی هستند که یک سال قبل به کادر فنی استقلال می خندیدند و به کانال ها و صفحات مجازی مختلف سوژه می دادند تا فقدان تفکر و تاکتیک در روند حرکتی آبی پوشان را پررنگ کنند. شما که می گویی مو در این فوتبال سپید کرده ای چرا آقای فکری؟

شکست اخیر مقابل الهلال آیا از افتضاح شما و دستیارانت در استقلال کم می کند؟

آیا تیتر یک شدن در خبرگزاری ها و مطبوعات باعث می شود کسی بگوید فکری مربی توانمندی است؟

 آیا هوادار استقلال با این به اصطلاح افشاگری ها می گوید حاج محمود فکری برگرد به تیمت؟

آقای فکری، بازی استقلال با سپاهان تحت هدایت جنابعالی و افتضاح فنی آن را بخاطر دارید؟ فحاشی به نکونام در پایان بازی با فولاد را چطور؟

 از قرارهای دوستانه تان با ارتش فحاش "حقیقی" چیزی در ذهنتان یافت می شود؟

از لرزیدن تن و بدن هوادار استقلال در دربی ای که می توانست منجر به فاجعه شود چه آیا خبر دارید؟

با کوچک کردن دیگران نمی توان بزرگ شد و بزرگی کرد. کاش اکنون تیم داشتی آقای فکری تا این قدر بیکاری فشار نیاورد و سبب مُهمل بافی نشود. از استقلالی و دلسوز بودن دم می زنی اما در آستانه آغاز فصل جدید و روزهای حساس آماده سازی ذهنی و جسمی همراه بدخواهان و حاشیه سازان شده ای.

 کدام متعصب به استقلال و پیراهنش چنین کاری را انجام می دهد؟

اکنون که مصاحبه جنابعالی در فضای مجازی وایرال شده چه نظری درباره این فضای مخرب داری آقای فکری؟!

 چگونه بعد از سال ها حضور در فوتبال پرهیاهوی ایران، نمی دانی که داری چه بلایی سر استقلال می آوری؟

برای در حاشیه ماندن استقلال همان مددی صد پشت بس است.

البته که آقای مدیرعامل غریبه است و انتظاری نمی توان از او داشت اما از شما چه آقای فکری از شما هم باید دل شست؟

 شما مگر شاگرد منصور خان نبودی؟ اگر او زنده بود اجازه چنین عرض اندامی به شما می داد؟

آقای فکری یک سوال، امروز چرا تیم نداری؟

به قول خودت در استقلال به آدم سالم اجازه کار نمی دهند تیم های دیگر چرا پیشنهادی به شما نداده و نمی دهند؟ بهتر نیست با عملکرد فنی تیتر یک باشی تا اینکه بخواهی تیشه به ریشه تیم دوران جوانی ات بزنی؟

از استقلال با این اختلافات داخلی فرسایشی چه باقی می ماند؟ خودزنی و آب به آسیاب دشمن ریختن را خاتمه دهید آقایان به اصطلاح پیشکسوت...

نویسنده: حامد فرضعلی بیک