جمعه دهم فروردین ماه

پوپولیسم ورزشی

محمد دادکان چهره جنجالی ورزش کشور که هر از چند ماهی در رسانه ها ظاهر می شود و با انتقادات تند و تیز سعی بر این دارد که " تیتر اول " رسانه ها را به خود اختصاص دهد و تلاشش بر این است که به " فراموشی " سپرده نشود همواره " تندرویهای " خاص خود را دارد.

او با روانشناسی جامعه فعلی ما هم به خوبی آشناست و نیک می داند که " انتقاد تند " متاعی است که این روزها خریداران فراوان دارد . حرفهای دادکان بخشی از حقایق جامعه و بخش اعظم آن نیز "شعار" است ، شعارهایی با ظواهر زیبا و در کل مبتنی بر یک " پوپولیسم " استوار است .حرفهای پوبولیستی او در ورزش هم خود او را به حاشیه برده و هم ورزش را دچار حاشیه کرده است .به راستی دادکان به دنبال چیست ؟اختلاف او با " سلطانی فر " و " صالحی امیری " بر سر چیست ؟ او که خود در حلقه تنگ "پوپولیسم " در دولت نهم گرفتار شد تا جایی که به قول خودش در " آسمان " ابلاغش را لغو کردند و سقوط او را در هواپیمایی که وی را از خارج به تهران می آورد رقم زدند سقوط و سانحه ورزشی در آسمان تنها حادثه هواپیمایی تاریخ بود که در آن فقط یکی از سرنشینانش " سقوط " کرد . حالا ظاهرا دکتر دادکان خود نیز سعی دارد که متولیان ورزش کشور را در حلقه ی تنگتری از " پوپولیسم " قرار دهد و با التقاطی از انتقادات درست و حرفهای عوام فریبانه به همان روش نامیمونی روی آورد که " دولت نهم " او را گرفتار کرده بود . راویان می گویند اختلاف او با " سلطانی فر " بر این است که چرا خود او وزیر نشده است او معتقد است که باید یک چهره ورزشی در " عمارت ورزش " ریاست کند . اشتباه دادکان در همینجاست، و نیک می داند که وزیر ورزش پیش از " سلطانی فر " با تخصص ورزشی ، چنان ورزش کشور را دچار چالش کرد که تصور می رود هیئت دولت ها در آینده هرگز تمایلی به معرفی یک چهره ورزشی برای " وزارت ورزش " را نداشته باشند . " اختلاف " دادکان با سلطانی فر که منجر به جبهه گیری و انتقادات تند شده است فقط بر سر " قدرت " است و لاغیر . این در حالی است که آقای سلطانی فر دکتر دادکان را در خیلی از موارد دعوت به کار کردند ولی لجاجت دادکان مانع از همکاری شد . و اما : همگان می دانند که مدیریت " قوی " و " قویم " صالحی امیری در " عمارت المپیک " در خیابان سئول چنان تاکنون مثبت بوده که اکثر کارشناسان حضور وی را یک " فرصت طلایی " برای ورزش کشور می دانند . دقیقا ضعف کمیته ملی المپیک درست در جایی است که برخی از دوستان " دادکان " در آنجا حضور دارند ، حضور دوست و همکار وی در آکادمی المپیک . به راستی وقتی این دوست او سهمیه Ioc ایران را نابود کرد این آقای دکتر دادکان کجا بودند و چرا نامه ای یا خبری درست یا جعلی از " ژاک روک " انتشار ندادند که این روزها اخبار کذب را از قول " توماس باخ " منتشر می کنند . اختلاف و کینه ی دیگر او از مسئولین کمیته ملی المپیک بر سر یک " مصاحبه ای " بوده که ظاهرا دکتر دادکان در آن مصاحبه مقبول واقع نشده است . کینه ای که منجر به انتقادات تند وی علیه کمیته ملی المپیک گردیده است . به راستی دکتر دادکان به دنبال چیست ؟ او در هر جائی " مسئولیت " داشته با مسئولین رده بالای خود دچار اختلاف شده است در فدراسیون فوتبال ، او الحق یکی از رؤسای پاک و پاکدست بود و از فرد مدبر و مدیری چون " پهلوان " سود می برد متاسفانه " دائم " در حال درگیری بود . در دانشگاه آزاد که " فرش قرمز " زیر پایش پهن کردند و حتی به افتخار ورود و حضورش پست " معاونت ورزشی" را ایجاد کردند با موفقیت مدیریت کرد و دانشگاه آزاد را به کمک آقای پهلوان به اوج فعالیت رسانید ولی به ناگاه " محمد دادکان " چنان با مسئولین دانشگاه آزاد دچار بحران و درگیری شد که نه تنها عذر او را خواستند بلکه " پست معاونت " را نیز منحل کردند . در خاتمه فقط می توانم بگویم که " محمد دادکان " انسان سالم و پاکدستی است که فقط خودش را قبول دارد و لاغیر . او در طوفانی از بحران و بحران سازی " زندگی می کند " ، همواره عصبی است واگر چه در پرسپولیس قبل از انقلاب در پست دفاع بازی می کرد ولی اینروزها نوک حمله ای شده است علیه ورزش . او یک دلسوز بحران ساز و غیر منطقی است که همواره در بن بست می تازد .دادکان در هیچ پست و سمتی نمی تواند تا آخرین ایستگاه قطار را هدایت کند او همواره در " نیمه راه " همه را جا می گذارد و در آرمانشهر او همیشه بنائی که می سازد بوسیله خودش تخریب می شود .