در دل یکی از کوچه پس کوچههای شهراهواز، جایی نه چندان بزرگ از نظر نقشه و متر مربع، اما بیکران در مساحت دل و صفا، جایی هست که پیشکسوتان فوتبال خوزستان، آن را با افتخار «کلبه عشق» نام نهادهاند. این کلبه عشق نه یک مکان کاری ساده، بلکه پایتخت رفاقتهای کهنه، خاطرات طلایی ورزشگاه تختی اهواز و مرور غرور مردانگی در مستطیل سبز فوتبال خوزستان است.
صاحب این کلبه، مردی است از نسل طلای ناب، از تبار غیرت و صفا، که دستهایش روغنی اما دلش آسمانی است و سرشار مرام ارزشی ورزش است.*استا عبدعباده، پیشکسوت ارزنده و صاحب نام فوتبال خوزستان که نامی آشنا برای همهی آنان که گرمای زمین های خاکی و چمن فوتبال خوزستان را حس کردهاند.*انسانی که در کنار تعمیر خودروهای مراجعهکنندگان، تعمیرگر دل از نوع تلطیف القلوب است؛ کسی که میزبان نسلهای درخشان فوتبال شده بی هیچ تکلفی، با همان چای سادهی محلی و لبخندی که همیشه آماده است*
پیشکسوتان، از اهواز و آبادان و سراسر خوزستان، و گاه حتی از گوشه و کنار کشور، بار سفر بسته تا فقط ساعتی در این کلبه عشق بنشینند، و مرور کنند آن روزهایی را که نامشان تیتر اول روزنامههای پرتیراژ بود و ورزشگاهها زیر پایشان بهوجد میآمد. اما امروز، همهی آن عظمت، در همین چهار دیواری ساده خلاصه شده؛ جایی که عشق، دوستی، شوخطبعی و یادآوریها، از سقف پایینش هم بلندتر و سر به آسمان سائیده است.
کلبهی استاد عبد، نه فقط مکان یک استادکار شریف زحمت کش و یک پیشکسوت صاحب نام و با مرام، بلکه یک قرارگاه عاطفی است. جایی برای احوالپرسی، تبریک، تسليت، آشتی، خنده، اشک، عکسهای قدیمی و نوای جاوید رفاقت و برادری وبزرگی، بزرگان و پیشکسوتان فوتبال خوزستان است.
چه زیباست که هنوز، در میان این همه شتاب و فراموشی، کسی هست که بجای تضعیف و تخریب و دیگران را متهم به چسبیدن و تعویض رفاقت به خاطر منصب، چراغ خطرهها را روشن نگه دارد؛ و خودش، کلبهاش و مغازهاش یا هرچه بنامش بشود ، آورنده دلهای فوتبالی به کلبه عشق و بجای تعویض کار، بشود تعمیرکار تلطیف القلوب اهالی فوتبال و پیشکسوتان.
با افتخار و احترام ، ایستاده در برابر مردی بهنام استاد عبد عیاده ، دلی و صادقانه می نویسیم.
کلبهی عشق تو، پایتخت دل های ماست.
نویسنده: سیدمهدي ابوس