در حالیکه تمام اخبار و حواشی فوتبال متوجه ویروس کرونای وسیع بازیکنان استقلال و فولاد است،نباید از موضوعاتی مهم دیگر از جمله باخت عجیب ذوب آهن مقابل پیکان و شاهکار بوناچیچ غافل شد.
این مربی کروات عوامل و ایادی آشکار و نهانی دارد که هر از گاهی هوس می کند تا راهی به فوتبال ایران بیابد. او را اگر از در بیرون کنید حتما باید منتظر باشید تا از پنجره وارد شود. به عبارت صریح تر تعدادی دلال ها و واسطه ها چهار چشمی فونبال باشگاهی را ورانداز می کنند تا در یک شرایط خاص،این مربی کروات را وارد چرخه معیوب و مساله دار فوتبال ایران کنند. در این راستا سهم اصفهانی ها بیشتر از دیگران است.گویی بوناچیچ پیوند برادری و اخوت با بچه های دیار صفاهان منعقد کرده است که دلالها با گشاده رویی این منطقه را برای همکاری برگزیده اند!! باخت ۴ بر یک ذوب آهن در فولاد شهر برابر تیم قعر نشین پیکان را باید در زمره شاهکارهای بوناچیچ و عوامل و ایادی او دانست. نتیجه ای عجیب و ابهام آمیز که باید مسئولان باشگاه ذوب آهن در آن غور و بررسی بیشتری داشته باشند. بو ناچیچ در اولین واکنش به این باخت مساله دار گفته است : از نتیجه شگفت زده شدم. من شناختی زیادی از تیم نداشتم و... یکی از سوالات مهم از مدیران ذوب آهن دقیقا همین نکته ای است که بوناچیچ بدان اشاره کرده است. اینکه او در بدترین شرایط به تیمملحق شد. این عدم شناخت ،بلای جان تیم اصفهانی خواهد شد و در صو ت تکرار این نتایج ضعیف،قطعا ذوب آهن در خطر سقوط قرار می گیرد. ذوب آهن را در فوتبال ایران ،همواره اثرگذار و دارای فوتبالی منضبط می شناسیم.نمایش آنها همیشه با آرامش و تاکتیک تیمی همراه بوده است،اما عصبانیت و پرخاشگری لوکا نقطه مقابل تفکرات گروهی این باشگاه اصفهانی است. با این تفاسیر معلوم نیست،مدیران باشگاه بر اساس کدام منطق و استدلال و در این مقطع حساس ،رشته امور را به لوکابوناچیچ سپرده اند؟ آیا بهتر نبود،در این شرایط به یک مربی داخلی ، یا یک مربی بومی فرصت داده می شد ،تا از یک طرف از هدر رفتن پول و سرمایه جلوگیری و از جانب دیگر خطر سقوط تیم ذوب آهن را تهدید نمی کرد؟ گفتنی است ذوب آهن هم اینک ۲۲ امتیازی است و با تیمهای شاهین ،پیکان،گل گهر ،سایپا و پارس جنوبی در پایین جدول جدالی سرنوشت ساز دارد. حساسیت بازیهای پیش رو در ۷ هفته پایانی اقتضا می کند که ذوبی ها با فراست و دقت بیشتری عمل کنند. نخستین تجربه آنها با لوکا نتیجه معکوس داشت و ناامیدی و ترس را در اردوی آنها گسترش داد. آنها هم پولشان رفت و هم جایگاهشان از دست رفته!