شنبه چهاردهم مهر ماه
با وروی مرد پرتغالی به تیم ملی ایران؛

ناکامی های کی روش به نفع ماست...

کارلوس کی روش اکنون بالای سر تیمی قرار دارد که خود نقش اول را در ساختن آن ایفا کرده، حتی در شرایطی که دو، سه سال از آن دور بوده است.  نسل کنونی فوتبال ایران را خود کی روش از بعد از جام جهانی ۲۰۱۴ مرحله به مرحله ساخته و شکل داده است و همه چیز در ماه های اخیر دست به دست هم داد تا او در فصل برداشت، به خانه برگردد و نتیجه زحماتش را ببیند.

قبل از ورود دوباره او به ایران، مخالفانش چنین عنوان می کردند که دوران برده داری مجددا کلید می خورد چون مرد پرتغالی نگاه از بالا به پایین دارد و قرار است با جنجال و تنش کارهایش را پیش ببرد. آنها معتقد بودند که کی روش دوباره خواسته های متعدد و بعضا خودخواهانه اش را لیست می کند و ما هم باید چشم بگوییم اما...

به نظر می رسد این کی روش، آن آدم سابق نیست. شاید به خاطر افزایش سن باشد و شاید هم ناکامی های چند سال اخیرش، او و روحیاتش را تغییر داده باشد اما هر چه هست، وی افتاده حال تر شده است.

وقتی کی روش با کاهش حدود ۶۰ درصدی دستمزد نسبت به دوران قبلی حضورش در ایران و نیز قرارداد کوتاه مدت موافقت می کند و مقابل پرسش عادل فردوسی پور، صراحتا عنوان می دارد این بار ایران مرا به جام جهانی می برد، بیش از پیش متوجه می شویم که مرد یک کلام سال های گذشته، امروز رویکرد دیگری دارد. البته که وقتی در آن عمیق می شویم، می بینیم خیلی هم عجیب نیست...

کی روش در کلمبیا و مصر توفیق چندانی به دست نیاورده و با ایران به دنبال احیای وجهه خود در فوتبال دنیاست. وقتی نشریه انگلیسی می نویسد تفکرات کی روش به روز نیست و به بن بست رسیده، فقط و فقط نشان از آن دارد که دستیار اسبق فرگوسن و نیز سرمربی سال های نه چندان دور رئال دیگر آن جایگاه سابق را در فوتبال جهان ندارد و این موضوع در عین نگران کننده بودن، می تواند برای ما یک پوئن مثبت باشد.

شاید تمام مواردی که تا اینجا ذکر شد، نشان از ناتوانی حال حاضر کارلوس کی روش داشته باشد، اما به نظر می رسد همه اش عاملی شود تا کارلوس مغرور و شکست ناپذیر، سراسر انگیزه شود تا با تیم ملی فوتبال ایران جواب محکمی به منتقدانش بدهد و ثابت کند شیر هنوز شیر است.

از این روحیه و انگیزه هم چه تیمی جز تیم ملی ما بهره می برد؟ آری، می توان نیمه پر لیوان را دید و امیدوار بود. کی روش می خواهد غرور خود را احیا کند و این به نفع ماست...

نویسنده: حامد فرضعلی بیک