حمایت از مربیان وطنی شرط و شروطی دارد.این عده باید قدر موقعیت را بدانندو به جای داد وبیداد و جنجال آفرینی در کنار زمین به هدایت اصولی بازیکنان و بالا بردن توان فنی خود بپردازند. فضای مسموم حاکم بر فوتبال باشگاهی بلای جانمان شده و همه را آزار می دهد.مربیان وطنی به جای نشان دادن توان و ظرفیت والای خود به ایجاد مرافعه و جنجال آفرینی روی آورده و با داد وبیداد در پی کسب نتیجه هستند.
حمایت از مربیان وطنی شرط و شروطی دارد.این عده باید قدر موقعیت را بدانندو به جای داد وبیداد و جنجال آفرینی در کنار زمین به هدایت اصولی بازیکنان و بالا بردن توان فنی خود بپردازند.
فضای مسموم حاکم بر فوتبال باشگاهی بلای جانمان شده و همه را آزار می دهد.مربیان وطنی به جای نشان دادن توان و ظرفیت والای خود به ایجاد مرافعه و جنجال آفرینی روی آورده و با داد وبیداد در پی کسب نتیجه هستند.
این روزها که بازیهای بدون تماشاگر را در ورزشگاهها شاهد هستیم به خوبی می توان میزان کارآیی مربیان را در کنار زمین مشاهده کرد.
برخی تیمها با یک لشکر زرهی در کنار قرار گرفته و مسابقه فوتبال را با میدان جنگ اشتباه گرفته اند.
متاسفانه تاکتیک فوتبالی و هنرهای فردی و گروهی بازیکنان در درون زمین جای خود را به بلوا و آشوب داده است.
گاه با اعلام یک خطا ،بازیکنان به سوی داور یورش برده و مربیان آنها هم در کنار زمین به ناظر و کمک داوران می تازند.
این جنگهای لفظی و معرکه گیری با روح ورزش در تضاد است و باید راه نجاتی برای گریز از این مهلکه یافت،زیرا در این بلوای ایجاد شده ،فوتبال باشگاهی در چاه ویل گرفتار خواهد شد.
صاحب این قلم ،به گواهی مطالب گذشته همواره مدافع مربیان ایرانی بوده و اعتقاد داشته و دارم ،برای پیشرفت در فوتبال باشگاهی باید به توان و ظرفیت های داخلی دل سپرد و به گروه مربیان وطنی -اعم از کادر فنی،مربیان بدنساز،مدیر تغذیه و گروه پزشکی و روان شناسی اعتماد کرد.
اخیرا با حضور مربیان جوان و با انگیزه و با سواد علمی بالا در صحنه و به کار گیری آنها در لیگ برتر حرکتی نو آغاز شده است.
کار تخصصی و استفاده از تمرین های مدرن و به روز بودن از شاخصه های علم مدیریت در امر به کارگیری نیروهای مجرب و متخصص است.
فوتبال یک رشته گروهی است.اگر ۱۱ بازیکن در مستطیل سبز باید با برنامه و طرح مشخص در زمین حاضر شده و با رقیب مقابله فنی داشته باشند،یک کادر قوی و تیمی متشکل هم در کنار زمین باید این عده را بدرستی هدایت و راهبری کنند.
متاسفانه برخی درک درستی از اینفضا ندارند و به بیراهه می روند.رفتار و اعمال غلط از سوی تعداد محدودی از مربیان ،به این قشر لطمه وارد می کند.
کار مربیگری جدا ازداشتن معلومات و دانش و تجربه علمی به فاکتورهای دیگری چون صبوری ،خویشتنداری و دقت در تصمیم گیری نیاز دارد.
قرار نیست هر بازیکن شاخص کشور ،مربی خوبی هم باشدبازیکنی که به زعم عده ای در دوران بازیگری متعصب و جنگنده و در عین حال پرخاشگر بوده ،حضورش در کسوت مربیگری آفت و سممهلک به حساب می آید.
این موضوع را به عینه در برخی تیمها مشاهده می کنیم و اشاعه آن را در فوتبال باشگاهی به صرفه و صلاح ورزش کشور نمی دانیم.
جواد نکونام را سرمایه فوتبال ایران می دانیم .او در کسوت مربی جوان و با انگیزه می تواند با بهره بردن از تجارب گذشته تیمی متشکل و تاکتیکی را در زمین هدایت کند.او و دستیارانش در مقاطعی کار فنی و هدایت اصولی تیمشان را فراموش کرده و به غلط به جنجال آفرینی روی می آورند.
هاشمی نسب و کعبی بیشتر از آنکه کمک حال نکونام باشند و نکات فنی را یاد آور شوند،با اقدامات تحریک آمیز وعصبی خود ،شاکله تیم رابه هممی ریزند.
محمود فکری ودستیارانش هم در مقاطعی اینگونه بودند.او و کادر مربیان استقلال در بازیهای اولیه که تحت فشار بودند،با تهاجم به داور و کارهای عصبی تیشه به ریشه تیمشان می زدند.دیگر نفرات باشگاه هم با صدور بیانیه و متهم کردن این و آن به بیراهه می رفتند.
گل محمدی و همکارانش هم از ابتدا با اعضا هیات مدیره و در راس آن با رسول پناه مشکل داشتند.
جدایی بازیکنان کلیدی از پرسپولیس و از دست دادن جام باشگاههای آسیا عرصه را به آنها تنگ کرد.
آنها به لحاظ روحی و روانی تحت فشار قرار گرفتند.چند تساوی پیاپی شرایط پرسپولیس را در جدول تغییر داد و همه را عصبی کرد.
گل محمدی ،پیروانی و مطهری با پرخاشگری و اعتراضات دامنه دار خود در کنار زمین و مصاحبه های آتشین در ایجاد بحران تاثیر گذار بودند.این عصبانیت و پرخاشگری به بازیکنان منتقل شده و تاکتیک تیمی آنها را تحت تاثیر قرار داده است.
اگر کریم باقری در کنار زمین نبود و در کاهش تنش مشارکت نمی کرد، معلوم نبود پرسپولیس چه سرنوشتی داشت.(گاهی در جلسات مشورتی با همکاران رسانه آرزو می کنم،کاش چند مربی مانند کریم باقریدر باشگاهها داشتیم.او در صبوری و ایجاد اتحاد در تیمنقش اساسی دارد.کریم باقری را مردی بی ادعا ،کم حرف و پرکار می شناسیم.او اهل مصاحبه و منم منم نیست و در یک کلام یک فوتبالی تمامعیار و مربی با اخلاق به حساب می آید).
مسعود شجاعی بعد از جدایی منصوریان سکان هدایت تیم محبوب تبریزی را به عهده گرفت.اگر چه او در ابتدای راه است و از تجربه لازم برخوردار نیست ،امالازم است به مشاوره و کار جمعی هم توجه کند.
اشتباهات فاحش او در انتخاب ترکیب متفاوت در دیدار با استقلال بلای جان تراکتور سازی شد،تاکتیک غلط و بازی رو به عقب و تاثیری گذاری او در باخت تیمش ، به جایگاه او خدشه وارد کرد.
مناسفانه فوتبال باشگاهی در مهره سوزی ید طولایی دارد.پیشتر فرهاد مجیدی را نابود کردیم و حالا مهدی رحمتی ،مسعود شجاعی ،اخباری ،فاضلی و رحمان رضایی را قربانی کرده ایم.
بایداین راه را "آسهآسه " بپیمائیم تا گربه شاخ مان نزند.
این قشر از مربیان باید سالها بهعنوان دستیار اول و دوم کار کنند و با کسب تجربه به مدارج بالا برسند.
لازم است در پایان به موضوع داوری هم اشاره ای داشته باشیم.دقت در چینش داوران و تیم همراه آنها از ملزومات کار است.
حال که در اجرای طرح var مشکلاتی داریم،باید با هماهنگی و دقت بیشتر داوران کار را پیش برد.باید به کمک داور و داوران کنار دروازه اختیاراتی داد.
در دیدار پرسپولیس و فولاد داور کنار دروازه در چند قدمی حضًور داشت و بهتر می توانست به داور وسط مشاوره بدهد و از بروز جنجال جلوگیری کند.
از سازمان لیگ و کمیته های اخلاق و انضباطی و ناظران مسابقات هم انتظار داریم با دقت و با جسارت تکالیف خود را انجام داده و اجازه ندهند عده ای با ناهنجاری و داد و بیداد مسیر فوتبال را ناهموار کرده و به منافعی زود گذر برسند.
نویسنده: احمد میرزاییان