انتخاب درست نفرات و استفاده بهینه از نیروها و بهره بردن از امکانات نرم افزاری و سخت افزاری یکی از بدیهیات نظاممدیریت به شمار می آید.این فاکتورهای موثر ،در باشگاه استقلال مورد توجه قرار نگرفته است!
انتخاب درست نفرات و استفاده بهینه از نیروها و بهره بردن از امکانات نرم افزاری و سخت افزاری یکی از بدیهیات نظاممدیریت به شمار می آید.این فاکتورهای موثر ،در باشگاه استقلال مورد توجه قرار نگرفته است!
اصلی مهمدر ارتش و نظام وجود دارد ،باید ایناصول بدیهی در ورزش ،به ویژه فوتبال حرفه ای هم مورد اهتمام جدیقرار بگیرد.
گفته می شود یکنیروی پیاده نظامبرای نبرد با نیروی مقابل و شکست خطوط آنها نیاز به حمایت ۱۷ گروه مجزا دارد.
اگر این نیروهای پشتیبانی کننده به لحظه و در مقطع خاص وظایف خود را از نیروهای خط شکن انجامندهند،قطعا نیروهای پیشرو منهدم خواهند شد.
وسایل و ادوات آنها نابود،نیروها کشته ویا بهاسارت دشمن می افتند.
فرضیه دیگر می گوید باید نیروهای موجود را سازماندهی کرد و هر یک را بر اساس تخصص وتجارب آنها به کار گرفت.
برای مثال هیچگاه یک نیروی پدافندی را در قالب گروه پیاده نظام و خط شکن به کار نمی گیرند و یک گروه مهندسی ارتش را در هیات یک ماموریت غیر تخصصی گسیل نمی کنند وقس علیهذا.
این موضوعات اساسی و مهم در فوتبال ما بههیچ شکل مورد توجه قرار نمی گیرد.
اولا در فوتبال از نظام باشگاهداری بهره نمی بریم.
ثانیا هر کس از راه می رسد در باشگاههای ما به ویژه در استقلال و پرسپولیس صاحب منصب و موقعیت می شود ،بی آنکه از الفبای فوتبال حرفه ای و نظام باشگاهداری شناختی داشته باشد.
در استقلال و پرسپولیس ایراد اساسی متوجه وزارت ورزش است که عناصر غیر متخصص و ناهماهنگ را که عمدتا از گروههای سیاسی هستند به کار می گیرد.
این نفرات در چند سال گذشته به جای رتق و فتق امور در استقلال به منازعات و مجادلات در هیات مدیره پرداخته اند.
نمایی بارز از اینمنازعات را در چالش بین سعادتمند و خلیل زاده دیدیم.
این نفرات و بقیه رفقا بودند که استراماچونی را فراری دادند.مجیدی را دو بار به خانه فرستادند و با نگاه ابزاری به قضایای فوتبال نگریستند.
در کار فنی و هدایت تیم استقلال هم راه و روش درستی انتخاب نمی شود.
گماردن پرویز مظلومی در پست غیر تخصصی سرپرستییکی از همان ایراد ها است.
در ترکیب فنی تیم هم استفاده از عمران زاده، مرفاوی،برهانی و عزیزیان در کنار محمود فکری گروهی ناهماهنگ و ناجور را بوجود آورد.
درفوتبال نام و شهرت افراد کاری از پیش نمی برد،بلکه کارایی،پختگی و بهره بردن از دانش روز و هنر انتقال دانش است که باید در اولویت قرار گیرد.
مجموعه فاکتورهای مورد اشاره را در ترکیب کادر فنی ندیدیم.به همین دلیل تمام فشارها و حواشی استقلال متوجه محمود فکری بود.
زمانی که کادر فنی از عهده وظایف اولیه بی نیامد و چالش ها فزونی یافت،بی نظمی و بد اخلاقی ها جایگزین شد.
واکنش های غیر ورزشی و غیر حرفه ای وریا غفوری فرشید اسماعیلی،رشید مظاهری و مهدی قائدی و ...از نبود یک مدیریت درست در زمان حضور فکری حکایت داشت.
رشید مظاهری بر خلاف عرف معمول به مربی تاخت.
قائدی ۱۱ روز در تمریناتحاضر نبود.او با اصرار قرارداد خود را بالا برد و بر خلاف انتظار در ترکیب ثابت تیمش به میدان رفت.
زمانی که نارضایتی هواداران به حد انفجار رسید،لاجرم محمود فکری قربانی شدو...
حالا که فرهاد مجیدی برای سومین بار به استقلال آمده،بایداو راحمایت کرد.
ترکیب استقلال و شیوه بازی آنها نیاز به زمان دارد.نحوه تمرینات وموضوع بدنسازی آنها هم خالی از اشکال نیست.
هوادارانباید خویشتندار باشند و بهفرهاد وهمکارانش اعتماد کنند.
پیکار با فولاد خوزستان را نبایدآزمون مجیدی تلقی کرد.او دو بار فرصت تمرین با نفرات را یافت.
اینمسیر سخت را باید با همراهی وهمدلی و تلاش مجدانه پیمود.
نباید پشت مجیدی را خالی کرد.در این راستا لارم است پیشکسوتان و ریش سفیدها هم در صف اول حامیان فرهاد قراربگیرندو هواداران را دعوت بهخویشتنداری کنند.
کاش شرایط برای حضور پیروز قربانی فراهم شود،اوجوانی کار بلد و با انگیزه است ومی تواند بهترین فرد در پیگیری امور فنی باشدالبته حضور فراز کمالوند را نمی توان اقدامموثری دانست.
استقلال به قدری نیروی باتجربه و کاردان دارد که نیازی به امثال کمالوند احساس نمی شود.
ایننوع اقدامات است که باعث نارضایتی پیشکسوتان می شود و استقلال را به حاشیه می برد.
نویسنده: احمد میرزاییان