از قدیم گفته اند: «مورچه چیه که کله پاچه ش باشه». فوتبال بی سروته ما هم همینگونه است، خروجی لیگ پرتنش ما چه دارد که هر دم شاهد و ناظر این همه چالش هستیم؟
کار به جایی رسیده که از فیزیوتراپ و توپ جمع کن گرفته تا مسئول رسانه و تدارکاتچی در خصوص آیتم های گوناگون نظر می دهند.
بلبشو این روزها به اوج رسیده و بحث سربازی، غائله عجیبی را از سوی این افراد به راه انداخته است.
سوال اینجاست، مگر باشگاهها بزرگتر ندارند و چرا هرکس از راه می رسد (به ویژه مسئول رسانه) به جای سخنگو حرف می زند؟
در این گیرودار برخی از آقایان غیرمسئول از ناکارایی و بی تفاوتی مدیران و به منظور خودشیرینی و افزایش فالوور مبادرت به حاشیه های جورواجور میکنند.
آیا مدیران بی خیال به تبعات این وضعیت بغرنج اندیشیده اند؟
انحطاط اخلاق و ذبح فرهنگ همانند زخمی است که دهان باز کرده و بی شک مدیران باشگاهها را باید مقصر اصلی پنداشت.
این دسته از مسئولان کارنابلد و نتیجه گرا دائما شعار می دهند ولی واقعیت این است که سرنا را از گشادش می زنند.
تا چه زمان باید بذر مجادله پاشید و عواقب زیانبار این چالش ها را نادیده گرفت؟
سخنگو در هر باشگاهی وظیفه خطیری بر دوش دارد و رل اساسی بازی می کند تا به منظور تنویر افکار عمومی، روشنگری کند. ولی برخی از تیمهای لیگ برتری برای این مقوله مهم تره خرد نمی کنند.
حال که برخی از مدیران باشگاهها در افکار خود بازنگری نمی کنند و نسبت به هشدار جدی کارشناسان و پاک اندیشان بی تفاوت هستند، بر کمیته انضباطی و کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال است که برای جلوگیری از این بلبشو، به شکل جدی ورود کنند.
وگرنه شاهد دخالت بیجا و موج سواری دیگران از راننده و آبدارچی گرفته تا... خواهیم بود که در این صورت گردن لیگ برتر از مو هم نازکتر خواهد شد.
نویسنده: رضا میرزاییان