جمعه دهم فروردین ماه

تفاوت الهامی - مجیدی

ساکت الهامی سرمربی تیم تراکتور تبریز در بازی فینال، به ناگهان چهره عوض می کند و چنان از کوره در رفته که خودی و غریبه را به تعجب وا  داشت تا جایی که با کارت قرمز داور به جای نیمکت تیم به سکوی تماشاچیان هدایت می شود.

البته کسی دلیل تغییر وضعیت او به صورت ناگهانی نشد، اما بخشی از ناراحتی او به نوع قضاوت داور بود. بخش دوم عصبانیت وی به نوع بازی یکی از بازیکنان خودی بود. الهامی بعد از آنکه تیمش گل دوم را دریافت کرد، به ناگهان حس کرد که یکی از بازیکنانش کم کاری می کند. علامت دستهای او به سوی همان بازیکنی بود که در پایان بازی با چشمان گریان بازیکن فوق را به آغوش کشید. الهامی با خروش خود بازیکن مورد نظرش را از بی تفاوتی خارج کرد تا تیم تراکتور انگیزه بیشتری پیدا کند اما از مجیدی بدانید. او بعد از بازی دربی که شاهد پیروزی را به آغوش کشید، به دلیل اختلاف با سردمداران باشگاه تیمش را با استعفای شفاهی ترک کرد و حتی چند روز را با تلفن خاموش در قائم شهر می گذراند و از این طریق تصمیم به جدایی گرفته بود. این تصمیم در آن لحظات چندان اصولی نبود زیرا استقلال بعد از عبور از دربی و کنار زدن سپاهان رنگ و بوی قهرمانی را به خود گرفت و گرمای شکار جام را حس می کرد اما جدایی مجیدی باعث دلسردی و ضعف انگیزه در نزد بازیکنان تیم استقلال شد به عبارتی دیگر مجیدی رفت که درست نبود، مجیدی بازگشت که بازهم درست نبود چون در این میان تیم استقلال متضرر شده بود. انگیزه و شادابی از استقلال صلب شده بود. بخش عمده دریافت سه گل در نیمه نخست از اثرات منفی رفت و برگشت مجیدی است که بر تیم استقلال تحمیل شده بود. خروش ساکت الهامی و بی تفاوتی مجیدی دقیقا رفتاری بود که در نتیجه بازی تاثیر مستقیم گذاشت. مجیدی در واقع با کار خود عملا تیم را به چالش و بحران دعوت کرد، او اگر به حقایقی مبنی بر دستهای پشت پرده پی برده بود، یا نباید استقلال را ترک می کرد و یا اگر جدا شده است، هرگز نباید باز می گشت. رفت و برگشت او و قهر و ناز کردن وی، عملا استقلال را از جام دور کرد تا ساکت الهامی با خروش خود، پیروزی و جام قهرمانی را تا پایان مسابقه در اردوی تیمش حفظ کند. نویسنده: اکبر عزیزی