استقلال روزگار خوشی ندارد این باشگاه بزرگ گرفتار مشکلات هزار تو شده است و شب گدشته نیز با شکست مقابل تیم عربستانی تحقیر شده است
چه کسی مسئول این وضعیت ناگوار است تمام حقیقت در حرف و توجیه کاری وهیاهوی به وجود آمده گم می شود یک عده احساساتی که دیروز زنده باد نکونام می گفتند، امروز وی را عامل اصلی بدبختی های یک تیم ریشه دار می دانند.
برخی ها چوب تکفیر را بر سر بازیکنان تیم می کوبند و آنها را بی وجود می خوانند از کوزه همان بروت تراود که در اوست از نگاه ما باشگاهی که روزگاری نامش آسیا را به لرزه در می آورد، بیش از هر چیزی چوب مدیریت های سفارشی و تحمیلی خورده و حالا هم خود کرده را تدبیر نیست.
وزارت ورزش که یک دل و چند دلبر دارد، نمی خواهد دل از پرسپولیس و استقلال بکند و خواسته و ناخواسته در گردابی افتاده کهگلیم خودش را همنمی تواند از آب بیرون بکشد؛راه چاره این است که دو باشگاه پر طرفدار را به بخش های خصوصی واگذار کنند؛ اصل ۴۴ را بار ها تکرار کرده ایم بیاییم یکبار برای همیشه مسئله را حل کنیم.
به سایر رشته ها نگاه کنیید شهداب یزد و کاله مازندران نمونه کامل از اقتدار و برنامه برنامه ریزی هستند افرادی که شم اقتصادی مالی داشته و مدیریت اجرایی و اداری عالی را با دانش اکتسابی مدیرت در هم آمیخته اند؛ وزیر محترم ورزش باید دید و بازدید را کنار بگذارد و به فکر رتق و فتق معضلات موجود باشد. این همه همکار و کارشناس نمی توانند در مراسم و مجالس غیر رسمی شرکت کنند تا شخص وزیر به بر طرف کردن موانع موجود بر سر ورزش قهرمانی بپردازد.
ارزش ورزش قهر مانی را در جریان جامجهانی فوتبال و سایر رشته دیده بودید که چگونه یک جامعه و کل دنیا را تحت تاثیر قرار داده است جامجهانی دیگری در پیش است. باشگاههای بزرگ را به بخش خصوصی و یا گروهی از زبدگان و پیشکسوتان دارای جربزه ورزش بسپارید و حق نظارت سازمانی وزارت ورزش را محفوط نگه دارید دنبال مسکن بودن چاره درد نیست درد ورزش نبود مدیریت در سطح مختلف است
نویسنده:حسینعلی اسماعیلی