پنجشنبه نهم فروردین ماه

ردپای غیر والیبالی ها در والیبال

فکر نکنید دوزاری والیبالی ها دیر می افتد! آنها از دل یک ورزش دانشگاهی رشد کرده اند، بزرگ و کوچک و حرمت داری آموخته اند و عجیب اینکه از نجابت و حجب آنها چه سوء استفاده هایی که نشده و نمی شود.

والیبال و بسکتبال برادر دوقلو بوده اند و بسیاری از ستارگان ادوار زنده یادها محمود عدل، مسعود ماهتابانی، محمدحسن اشتری و ... در هر دو رشته در اوج درخشیده بودند اما والیبال برای خود عالم و دنیایی دیگر داشته و دارد، این روزها اما یک بحث مثل یک دُمل قدیمی سرباز کرده است و آن اینکه چرا در والیبال غریبه پسندی باب شده و اقراد خارج از این رشته به خود اجازه داده اند وارد گود ریاست و مدیریتی شوند، ریاست در ورزش ما البته که سیاسی شده و ظاهرا طرز تفکر بر این است که افرادی که ردای سیاست و کیاست ... را بر دوش دارند، مدیرانی ذاتی اند و مابقی به دنیا آمده اند که سرباز باشند، این قضیه از آنجایی در والیبال سر باز کرده که وحید مرادی مشاور عالی و به روایتی نفر دوم فدراسیون والیبال شد، مرادی تحصیلکرده تربیت بدنی، دارای سوابق اجرایی و مدیریتی در ورزش های آبی، مجری تلویزیون و مردی سخنور است اما آیا در جامعه والیبال ما قطع الرجالی است و دیگر آدم (!) نداریم پرفسور خسرو ابراهیم، استاد دانشگاه و مدرس فدراسیون جهانی والیبال و بازیکن پیشین تیم ملی در این باره می گوید: فقط والیبال نیست که دچار این عارضه شده است، فوتبال را نگاه کنید هر روز یکی می آید و یکی می رود و در اثر حضور افراد غیر تخصصی به باتلاقی دلخراش تبدیل شده است. من از سال 62 که به ایران بازگشته ام تاکنون شاهد این گونه رفت و آمدها هستم حتی در نهادها و ارگانهایی که سرنوشت مملکت را در دست دارند چنین می کنند، وزیر نفت می گوید من در جریان افزایش قیمت بنزین نبوده ام، خب والیبال که سرنوشت کشور را تعیین نمی کند، شما می دانید که یکسری ارتباطات و تعهدات در این چرخه معیوب دخیل هستند و دست بنده و شما هم نیست و تا حرف بزنیم جواب می دهند که ما از ظرفیت مدیریتی فلانکس استفاده می کنیم، البته بعضی ها هم انصافا کار بلدند مثلا آقای وحید مرادی یک شخصیت ورزشی است ولی اگر نگاهی از سر صحت داشته باشیم در خواهیم یافت که در والیبال شخص مدیر کم نداریم، من قبلا یکسال در فدراسیون ماندم و کار کردم ولی چیزهایی دیده و شنیده ام که اصلا در مغز من جای نمی گرفت، 37 سال است که این اوضاع را می بینیم و بنده و شما هم نمی توانیم کاری بکنیم چون ملاک ظرفیت ها و تعهداتی است که آدمها نسبت به دیگران دارند فراتر از توانمندی علمی و تخصصی است.

پرفسور ابراهیم مصداق ضرب المثل فلسفه ای قدیمی ماست درخت پر بار سرش پایین تر است، اما به راستی ما والیبال نویسان و روزنامه نگاران چکار می توانیم انجام بدهیم؟ وقتی که عده ای دغدغه نان بخور و نمیر دارند، عده ای وابسته به همان تعهدات پنهان اشاره شده هستند و برخی ها هم که فقط تخطئه کردن چهره های تاثیرگذار والیبال را دارند، این بحث کلیدی و این معمای نه چندان پیچیده را پی خواهیم گرفت.

نویسنده: جمشید حمیدی