جمعه هفتم اردیبهشت ماه

اوج مداخله گری در فوتبال ایران

این روزها فوتبال کشور بدجوری درگیر حاشیه شده است. هرچند که ادوار گذشته این حواشی به اشکال دیگر در عرصه دنیای توپ گرد وجود داشته است که نمونه هایی از این موارد را مرور می کنید.

به اين جملات دقت كنيد!

* داريوش مصطفوی: به من گفتند به بهانه ناراحتی قلبی از فدراسيون كناره گيری كن.

*محمد دادكان: علی آبادی به من گفت اگر استعفا ندهید، بركنارت می كنم.

*مهدي تاج: در حاشيه نامه يک مركز فرهنگی سفارتخانه به من دستور دادند با ويلموتس قرارداد ببند.

 مذاكره برای بازی دوستانه با روسيه بدون اطلاع سرپرست فدراسيون فوتبال را( به نقل از دادكان در مصاحبه با يكی از خبرگزاری ها) را به مجموعه      عبارات بالا و هزاران موارد ديگر كه از حوصله خارج است اضافه كنيد، چه نتيجه ای حاصل می شود؟

آری همه در فوتبال دخالت دارند به غیر از فوتبالی ها و آنهايی كه مسئوليت دارند و بايد پاسخگو باشند.

سوال اين است؛ اختيار يعني چه؟ مگر اختيار مقدمه مدیریت توانمند است؟

اگر هست و توانمندی موجب تعالي مي شود و مدل تعاليEFQM  نيز قبل از مشتری و فرآیند و كاركنان، رهبری را مورد تاكيد قرار می دهد، پس چرا اين همه در رهبری فوتبال دخالت وجود دارد؟

مگر غير اين است كه فوتبال در ادواری موفق بوده كه اولا مديريت فوتبال در اختيار فوتبالي ها بوده و ثانيا اقتدار و صلابت داشتند .

به دوره مديريت تيمسار نوآموز كه داريوش مصطفوی را در كنارش داشت ودر سخت ترين شرايط كشور كه درگیر جنگ بود نگاه كنيد تيم ملی بعد از ٢٠ سال قهرمان آسيايي پكن شد.

به دوره رياست داریوش مصطفوی رجوع كنيد با كمترين منابع بيشترين توفيقات نصيب فوتبال شد و فوتبال به درون خانه ايرانيان رفت.

نتايج تاريخی در جام ملت های آسيا و سپس صعود به جام جهاني فرانسه و تولدی نسلی نو در فوتبال ايران.

دوره مديريت دكتر محمد دادكان هم آنقدر شفاف است كه گفتن ندارد. اگرچه همواره معتقديم زيرساخت های فوتبال براي قرار گرفتن در مسير رشد و تعالی از دوره حضور مهندس صفايی فراهانی شكل گرفته، اما نبايد فراموش كنيم كه اولا حمايت جريان سياسي حاكم در اين تحول بی تاثير نبود و ثانيا حضور امثال امير آصف ها، رنجبرها،كاشاني ها،برومند كه سپس با نيابت دادكان همراه شد، ارزش آفرينی در فوتبال در مسير تعالی قرار گرفت.

از دوره علي كفاشيان سخنی به میان نمی آید چون به نظر می رسد ايشان بيشتر نقش كارمند را ايفا کرد تا مديرِ ريسک پذير و اساسا تحت تاثير مداخله گران بود تا جاييكه جريانات رسانه اي خاص (!) برای فدراسيون تعيين و تكليف می كردند.

با چنين اوصافی و باوجودي كه معلوم نيست شهريور ماه به بعد سرپرست کنونی، متصدی فوتبال خواهد بود يا نه، از مداخله گری ها چه تعبيری بايد داشت؟

آقاي سجادي! جنابعالی به عنوان بالاترين مقام اجرايی ورزش كشور از چه ميزان اختيار و قدرت ريسک برخورداريد كه فدراسيون فوتبال به عنوان نهادی كه غير انتفاعی بودنش همچنان مورد تاييد قرار نگرفته، دارای اختيار باشد؟

اختيار از عوامل كليدی  (KPI)موفقيت است.

نویسنده: مجيد سعيدی