پنجشنبه بیستم اردیبهشت ماه
حسرتی به نام توپ پلاستیکی تا توپ های بادی

رحیمی: استعداد پروری کاسبی شده است

در سرزمین پهناور ایران استعداد های بالنده ای وجود دارد که هرگاه فضایی برای ابراز شخصیت پیدا کرده اند بهترین نتیجه  ها را داده اند.

یکی از این مردان عبدالرحمان رحیمی است که از استان لرستان در رشته های مختلف درخشید و اکنون به عنوان مربی در رشته کنگ فو صاحب نظر بوده و شاگردان زیادی را هم پرورش داده است.

عبدالرحمان رحیمی چندین رشته را سظح قهرمانی استان تحربه کرد و در نهایت در کنار کسب مقام سوم کنگ فوی قهرمانی کشور به مقام مربیگری تیم جوانان تهران رسید و مدتی نیز بازرس هیات کنگ فوی استان تهران بود با وی این مرد پر تلاش و ورزشکار گفت و گویی انجام داده ایم که می خوانید:

همه ما در دوران کودکی بدون در نظر گرفتن شرایط سنی و محیطی ورزش هایی را تجربه کرده ایم.

از دنبال کردن هم گرفته تا قایم باشک، وسطی، گرگم به هوا، فوتبال و... متعاقب آن با بالا رفتن سن و جمع شدن دور همسالان جدید ورزش های نو نیز در کارنامه به اصطلاح ورزشی هم جای پیدا می کند.

مثلا تا به دیروز فوتبالی بود و یک توپ پلاستیکی به قول بچه ها دو لایه که با پاره شدنش غم عالم دل همه را فرا می گرفت اما امروز تبدیل شده به توپ بادی چهل تیکه و زمین چمن با گفش های استوک دار. خیلی ها مثل من اهل مناطق کمتر برخوردار از نظر امکانات ورزشی بوده اند و به قول آدم های با سواد امروزی، سرانه ورزشی آنچنانی برای هر نفر نداشته اند تا بتوانند در هر رشته ورزشی که دوست دارند و می توانند در آن شکوفا شوند فعالیت کنند. که این امر به کرم آقایان مسئول بر میگردد و... از حرف هایی که به ما ربطی ندارد و دخالت در آن سواد آن چنان میخواد و در این مقال نمی گنجد که بگذریم باید این را ‌گفت که بسیاری از قهرمانان‌ ملی ما از همین روستا ها و محیط های کم برخوردار پا به عرصه ظهور گذاشته و برای کشور افتخار آفرینی کرده اند. عرصه ای که در آن‌ نام ورزش، رنگ پوست، زبان و استان قهرمان‌ نباید در آن‌جایگاهی داشته باشد. نباید مربی یا مسئول ورزشی با آنها مقیاس قهرمان را بسنجد.

موضوعی که در چند سال اخیر به شدت در حال رخنه در ورزش بوده و به جای استعداد پروری و قهرمان سازی به کاسبی تبدیل شده است. معرفی فلان‌ ورزشکار از فلان باشگاه با مربیگری فلانی برای حضور در مسابقات فلان رشته ورزشی بدون در نظر گرفتن‌ میزان تجربه و کارایی آن در سطح مورد سنجش. اینجا جا دارد که از شخصیت های محترم دارای منصب درخواست کرد که به جای پشت میز نشستن و از روی کاغذ و تلفن ورزشکار انتخاب کردن، سری به همان زمین های خاکی و باشگاه های بدون امکانات بی نام ‌و نشان بزنند و ببیند چه استعداد هایی در آنها وجود دارد که می تواند سالها علاوه بر کسب عنوان های جهانی برای کشور ورزشکاران مستعد و مدال آوری را تربیت کنند و به ورزش کشور تحویل بدهند.

من خودم از سال ۱۳۷۴ در رشته ورزشی کونگ فو توا و در کنار آن در رشته فوتبال و شنا ( به واسطه رودخانه ای که کنار روستای ما بود) فعالیت می کنم و هم‌ اکنون مربی دان چهار کونگ فو را از فدراسیون کونگ فو و هنرهای رزمی کشور دریافت کرده ام.

سال ها شکستگی، کبودی و زخم های این رشته را برای دستیابی به مدال های استانی و کشوری تحمل کردم تا از سال ۸۵ وارد عرصه مربیگری شوم و به جای حضور در میدان ها این بار دست پروده های خود را راهی مسابقات کنم و دسترنج زحماتم را ببینم.

خوشبختانه در این عرصه تنوانستم افراد مستعد و استعدادهای خوبی را شناسایی و به مسابقات روانه کنم.

اما متاسفانه در برخی موارد نا ملایمتی های ورزش روی خوش به آنها نشان نداد و... بماند.

موضوع مهم ‌این است که یک مربی، هنگامی که این کسوت را با خود همراه می کند باید تمام تعهد خود را برای کشف استعداد، پرورش و به عرصه ظهور رساندن آن انجام دهد و فدراسیون ها نیز از آن حمایت کنند تا یک قهرمان ملی برای حضور در مسابقات برون مرزی برای کشور افتخار آفرینی کند.

امید است مسئولین ‌محترم عرصه ورزش (چه در سطح وزارتخانه و چه فدراسیون ها) علاوه بر بالا بردن دانش مربیان با آخرین دست آورد های علمی و عملی در رشته های ورزشی خود، بستری را فراهم کنند تا مربیانی که دارای استعداد ورزشکار پروری دارند در میدان جولان دهند و دست عده ای که فقط با مدرک‌ گرایی و بدون تجربه در میدان های ورزشی به دنبال دست و پا کردن اسم و رسمی به هر قیمتی برای خود هستند کوتاه شود.

گفت و گو: عباس اسماعیلی