پنجشنبه بیستم اردیبهشت ماه

کارت زرد به مجلس

مجلس برای بار دوم به وزیر ورزش کارت زرد داد؛ ورزش اصولاً در دنیای امروز حساسیت بر انگیز است و جوامع نگاه ویژه ای به آن دارند اما...

از آن روزی که سیدحمید سجادی با پشتیبانی جمعی از خبرگان جامعه ورزش به عنوان کاندیدای صدارت در وزارت ورزش به مجلس معرفی شد شاید دولت و خود او نمی‌دانستند که از درون مجلس مدعیانی قد علم کرده بودند که سودای پوشیدن ردای وزارت ورزش را در سر داشتند.

سه نماینده‌ای که درنگ ناپذیر گام‌های استوار خود را با سرعت بر‌میداشتند و هر کدام تلاش می‌کردند که هر گزینه‌ای خارج از مجلس را سرکوب کنند و بدین‌سان بود که سجادی می‌بایست در یک رقابت ناخواسته با افرادی مبارزه می‌کرد که حق رای داشتند و توان برهم زدن موازنه‌ی قدرت را نیز.

جامعه‌ی ورزش نطق‌های مخالفت این مدعیان مجلس را در جلسه رای اعتماد هیچگاه فراموش نخواهند کرد، سخنانی به دور از منطق، واقعیت و با فرسنگ‌ها فاصله از علم مدیریت ورزش که نهایتا به داد و فریاد غیرمعقولانه و حتی گریه و اشک تمساح نیز رسید و تعجب همگان را در پی داشت.

اما در این بین، عقلای مجلس نیز دست به کار شدند و همزمان با مراجعه بخشی از جامعه ورزش به افرادی نزدیک به حاکمیت، کمک کردند تا برای اولین بار از تاریخ تاسیس وزارت ورزش و جوانان فردی از خانواده‌ی خودشان که بیشتر شاخص‌های مورد انتظار اعم از سابقه‌ی ورزشکاری، قهرمانی و مربیگری، سابقه‌ی مدیریت عالی ورزش در فدراسیون‌ها، سازمان تربیت‌بدنی و وزارت ورزش و جوانان و همچنین سوابق تحصیلی مرتبط با برنامه‌ریزی و مدیریت ورزش در عالی‌ترین سطح و سوابق تدریس و پژوهش در دانشگاه را نیز دارا بود به عمارت ورزش راه پیدا کند. 

در واقع می‌توان گفت که نقطه‌ی تلاقی سه محور مهم دانشگاه، مدیریت اجرائی و سابقه‌ی ورزشی در وزیر معرفی‌ شده از سوی ابراهیم رئیسی هویدا بود.

در این‌ میان “بذرپاش” وارد این میدان شد و با تلاش و همراهی عقلای مجلس، سیدحمید سجادی را به عمارت ورزش در خیابان سئول رساندند. 

در نبرد سیاسی، بذرپاش بر مدعیان مجلس نظیر راستینه، فروردین و قاضی‌زاده هاشمی پیروز شد و گرچه بعدها قاضی‌زاده از مجلس خارج و به بنیاد شهید رفت تا سجادی نفس راحتی بکشد ولی نفس کشیدن برای “دونده” قهرمان استقامت ایران که در پیست دوومیدانی بسیار راحت بود و وی را بر بام آسیا نشاند، در ماراتن جدال‌های سیاسی و پارلمانی هرگز رخصت نیافته تا دم و بازدم “ورزش” را سرو سامان و التیام بخشد. 

در واقع می‌توان گفت، “فشار مجلس” بر ورزش از زمانی که سازمان تربیت‌بدنی به وزارت ورزش تبدیل شد از “فشار قبر” هم بیشتر شده است.

به گواه کارشناسان، به اندازه‌ای که از وزرای ورزش در این مدت طرح سوال شده و آنان را مرتب و مکرر به مجلس احضار کرده اند، اگر وزرای صمت، اقتصاد و بهداشت یک دهم وزرای ورزش به مجلس فراخوانده می‌شدند شاید گرانی و تورم در کالاها، اجناس، خدمات درمان و دارو هرگز به حالت انفجار نمی‌رسید.

این اتفاقات مشخص می‌کند که دیواری کوتاه‌تر از دیوار ورزش وجود ندارد، در واقع کارت زرد به وزیران ورزش در طی سال‌های اخیر تا جائی پیش رفته که همه اهل ورزش می‌گویند که “تکل” گرانی و تورم افسارگسیخته را وزارتخانه‌ی دیگری بر جان ملت زده است ولی ورزش اخطارهایش را می‌گیرد و فی‌الواقع کارشناسان معتقدند که مجلس “داور” خوبی برای قضاوت و صدور “کارت زرد” نیست.

اقدامات راستینه و همراهی بخشی از نمایندگان مجلس با وی، در طرح سوالات متعدد که سبب عدم تمرکز بر اجرای برنامه‌های دولت سیزدهم در حوزه ورزش و جوانان شده است و تمام فضای فکری و وقت مدیران را صرف پاسخگویی به ابهامات نادرست ایجاد شده از سوی راستینه کرده است به مثابه‌ی ترمز و چوبی است که لای چرخ قطار توسعه و پیشرفت ورزش کشور شده است.

راستینه و معدود همراهان وی در طرح سوال اخیر نشان داده‌اند که نه موقعیت‌شناس هستند نه اشرافی بر ساختار ورزش کشور دارند، چرا که سوالات و مسائلی را عَلَم کرده‌اند که خود در هنگامه‌ی شکل‌گیری آن سکوت کرده و از مسئولیت نظارتی خود ترک فعل داشته‌اند. 

باید از آنها پرسید که در زمان تصویب اساسنامه فدراسیون‌های ورزشی در مرداد ۱۴۰۰، قبل از استقرار دولت سیزدهم و بویژه پیش تر از آن در زمان تصویب اساسنامه فدراسیون فوتبال که سبب حذف وزارت ورزش از مجمع شد کجا بوده‌اید؟! 

طراحان کارت زرد مجلس به “وزیران” شاید هرگز تصور نمی‌کردند روزی برسد که مردم، خِبرِگان و کارشناسان بگویند “مجلس” هم باید کارت زرد بگیرد، کارتی که صدها دلیل برای نشان دادن آن به برخی نمایندگان وجود دارد.

اولین دلیل کارت زرد به مجلسیان، “ دخالت” در همه امور اجرائی کشور است در حالیکه قانون فقط و فقط حق نظارت برای ایشان در نظر گرفته است.

نظارتی که تبدیل به دخالت شده تا آنجا که در تعیین بخشدار، فرماندار، استاندار و همه مدیران اجرائی دخالت کرده و این دخالت غیرتخصصی و دور از سازوکار مدیریتی تبدیل به یک چالش و بحران تمام نشدنی در همه دوره‌ها در سیستم اداری کشور گردیده است بطوریکه امروزه از هر استانداری که از هر طیف سیاسی کشور باشد درباره دخالت نمایندگان بپرسید خواهند گفت که نمایندگان در همه‌ی امور استان‌ها دخالت می‌کنند.

اگر آن روز که نمایندگان مجلس قبل با موگرینی “سلفی‌حقارت” گرفتند یا در مجلس فعلی به صورت یک سرباز سیلی زدند یک کارت زرد به آن‌ها نشان داده می‌شد، هرگز جایگاه رفیع نمایندگی مردم در مجلس خدشه‌دار نمی‌شد.

اگر آن روز که رئیس کمیسیون فرهنگی با کلمات دور از شأن یک نماینده‌ با وزیر ورزش سخن گفت به او کارت زرد می‌دادند هرگز دیوار‌های رفیع “اخلاقی” در پارلمان اینچنین ترک بر‌نمیداشت.

اگر هیئت رئیسه مجلس یا هیئت نظارت بر نمایندگان با بررسی و تطبیق سوالات نمایندگان با قوانین، مقررات و ساختارها، به نمایندگان مدعی بابت ایجاد چالش و تلف کردن وقت مجلس و دولت کارت زرد می‌دادند، اینچنین جامعه‌ی ورزش سرخورده از رفتار مجلسیان نمی‌شد.

اگر امروز همانطور که در عکس از صحن علنی مجلس ملاحظه می‌کنید نمایندگان به وزیر مملکت که از او سوال پرسیده‌اند و وی را در محضر ملت احضار کرده‌اند گوش فرا می‌دادند و بجای شنیدن پاسخ‌ها و موانع و چالش‌های وی، چنین برخوردی با نماینده دولت و جامعه‌ی ورزش دارند، مستوجب دریافت کارت زرد نیستند؟ 

عجبا، شما یک وزیر را برای پاسخ دادن به سوالات خود به مجلس دعوت کرده اید و حرف و پاسخ‌های او را گوش نمی‌دهید و در پایان، سخنانِ او را که هرگز به آن توجهی نکرده‌اید را قانع کننده نمی‌دانید؟!

 البته ناگفته نماند که یک سوال و انتقاد مجلس از حمید سجادی درست و منطقی است و آن ضعف در حوزه جوانان است و من کاملا مطلع هستم که بخش جوانان وزارت نیاز به ترمیم دارد و دلیل آن را باید جویا شد که چه کسی معاون امور جوانان را به وزارتخانه تحمیل کرده است؟

نویسنده: دکتر علی افتخاری کارشناس ورزش