پنجشنبه بیستم اردیبهشت ماه
انتخاب مربی ایرانی اجبار یا اختیار؛

در میدان عمل، حامی قلعه نوعی باشیم

بعد از جدایی کی روش و قرارداد سانچز با اکوادور، بالاخره فدراسیون فوتبال سکان هدایت تیم ملی را به یک مربی کاربلد و دارای سابقه سپرد.

لازم است در این برهه همگان در میدان عمل و نه در حرف حامی فرد منتخب باشیم. بعد از جام جهانی قریب سه ماه را امروز و فردا کردیم و منتظر جواب مثبت از طرف فرد مورد نظر خارجی بودیم.

اهالی رسانه و مردم تنها سانچز را می شناختند و در انتظار بودند تا او سکان هدایت تیم ملی را در دست بگیرد.

پرونده سانچز با عقد قرارداد با اکوادور بسته شد.

در این راستا فدراسیون با افراد خارجی دیگری هم وارد مذاکره شده بود، اما خیلی رسانه ای نشد و همه چیز در خفا صورت گرفت.

در هفته های گذشته البته لیستی از مربیان ایرانی هم منتشر شد تا برنامه های خود را به فدراسیون ارائه دهندکه بازتاب متفاوتی به همراه داشت. در این جمع امیر قلعه نوعی موقعیت ممتازتری داشت.

حسین فرکی هم به جهت سبقه قبلی در عرصه بازیگری و مربیگری در  تیم‌ملی حائز رتبه بود. جواد نکونام، ساکت الهامی، حمید مطهری و مهدی تارتار هم در این جمع حضور داشتند و...

کاری به حواشی ایجاد شده درباره خوب یا بد بودن اقدامات فدراسیون در دو سه ماه گذشته نداریم. زیرا پرداختن به آن در مقطع فعلی دردی از فوتبال بیمار ما دوا نمی کند. فوتبال ما سال های متمادی است استراتژی و نقشه راهی ندارد.

باشگاه‌ها در مباحث روزمرگی خود گرفتار هستند و در چنبره مشکلات جورواجور روزگار سپری می کنند.

کار زیر بنایی در فوتبال ما فراموش شده است و از استعدادیابی و جوانگرایی غافل شده ایم. نمونه بارز این کاستی ها حذف تیم‌ملی جوانان از گردونه رقابت‌های قهرمانی آسیا و باخت به عراق است.

از تیم امید هم خبری نیست و همه چیز به بطالت می گذرد. در این اثنی و به جهت در پیش بودن دو بازی‌ در روزهای فیفا دی بالاخره یاد تیم ملی افتادیم و کار را به یک‌مربی ایرانی سپردیم.

قلعه نوعی مربی کار بلدی است و باید از او حمایت کرد. حداقل به اندازه هشت سال دفاع از کی روش زمانی مناسب در اختیار او بگذاریم و از او حمایت کنیم.

باید قبول کنیم که فوتبال ما از آسیا عقب افتاده است. نمایش تیم‌های استرالیا، ژاپن، کره و عربستان در جام جهانی  بخوبی اختلاف ایجاد شده را نشان داد. تیم ‌ما در قطر نمایش خوبی نداشت.

معدل بالای تیم و فراز و نشیب فراوان در بازی با انگلیس و آمریکا لزوم بازنگری و بازسازی مجدد در تیم‌ملی را به ما یادآور شد. در این دوره گذار تیم ملی نیاز جدی به جوانگرایی و پوست اندازی دارد. شاید ایجاد این تحول و آینده نگری ما را از قهرمانی در جام ملت ها دور کند.

باید صبوری پیشه کرد و به قلعه نوعی و همکارانش اعتماد کرد و به آنها فرصت داد. ایجاد ساختار جدید و تحول در تیم ملی نیاز به همکاری باشگاه‌ها و حمایت وزارت ورزش و فدراسیون دارد و یک شبه به دست نمی آید. اینجور نباشد که با یکی دو بازی‌ تدارکاتی و نتایج حاصله، فیل آقایان یاد هندوستان کند و پشت قلعه نوعی را خالی کنند.

در این گیرو دار رسالت و وظایف اهالی رسانه هم مهم و سرنوشت ساز است. نباید اسیر مسائل حاشیه ای و نگاه‌های رنگی و جانبدارانه شد و موضوعات باشگاهی را در تیم ملی دخالت داد. به امید روزهای بهتر برای فوتبال و ورزش ایران در روزهای پایانی سال و شروع سال جدید.

نویسنده: احمد میرزاییان