پنجشنبه بیستم اردیبهشت ماه
بهره گیری از علم کوچینگ در زندگی و ورزش؛

مدیریت اضطراب و رفتار !

اتفاقات بر جای مانده از شهر آورد بهانه ای شد تا بگوییم ما "کار درونی" را فراموش کرده ایم و فوتبالیست های  ما اغلب درگیر " بازی بیرونی" هستند و از " بازی درونی" غافل!

بعد از گذشت چند روز از پیکار مهم سرخابی ها و خاموش شدن هیجانات و هیاهوی هواداران دو طرف می توان رخدادها و وقایع ایجاد شده در بازی را زیر ذره بین برد.

فوتبال ما اگر چه داعیه حرفه ای دارد،‌ اما هیچیک از اصول علمی ‌و فنی این رشته را رعایت نمی کند.

جرائمی که فیفا سال گذشته و چند روز پیش در نظر گرفت در پی ارسال مدارک غیر مستند باشگاهها و کمیته های ذی مدخل در فدراسیون بود!

محرومیت باشگاههای ما از حضور در آسیا نمونه دیگری از سو مدیریت در نظام باشگاهداری است. در این ‌مجال تنها به مباحث فنی و نقش کوچینگ در فوتبال می پردازیم و نکاتی را برای آگاهی مخاطبان به ویژه قشر جوان متذکر می شویم.

اعتقاد داریم رسانه ها چشم، عامل پایش و پاسخگو نگه داشتن سیستم، مدیر، مربی و ورزشکاران هستند.

هر چه مردم و هواداران آگاهی و اطلاعات بیشتری از اتفاقات درونی و بیرونی داشته باشند برداشت بهتری از وقایع و رخدادها خواهند داشت.

امروز همانطور که برای رسیدن به فضا، دسترسی به تکنولوژی، ساخت هواپیما، خودرو، موشک و موبایل نیاز به تئوری داریم، برای هدایت یک ورزشکار و فوتبالیست حرفه ای هم باید ابزار و ملزومات مورد نیاز را فراهم کنیم.

این نقش را کوچینگ ورزشی عهده دار است که در مراکز دانشگاهی به تعبیری آن را استاد راهنما می نامند.

فوتبالیست باید بیاموزد که برد و باخت اش اثرات اجتماعی دارد. باید بداند وظیفه اش بالاتر از پاس دادن و گل زدن است. بازیکن باید در سبک زندگی، رفتار اجتماعی، افزایش مهارت و  توانمندی تلاش کند و روحیه برتری جویی را ارتقا دهد.

مجموعه این عوامل و دهها موضوع مهم دیگر در حیطه وظایف کوچینگ‌ ورزشی است که باید به فوتبالیست بیاموزد و منتقل کند. شاید بتوان لیونل مسی و مارادونا را دو نمونه بارز از دو طیف و دو سیستم متفاوت معرفی کرد.

رفتار و کنش های ورزشی و خانوادگی مسی با نوع رفتار تنش زا و پرخاشگرانه و نوع زندگی مارادونا قابل قیاس نیست.

هر دو به لحاظ فنی در بالاترین مراتب جهانی قرار داشتند اما نوع رفتار اجتماعی، خانوادگی و ورزشی آنها کاملا متفاوت بود.

نمونه دیگری که می توان نام برد: حضور بکن بوئر و گرد مولر در فوتبال بود. این دو در اوج نوجوانی به اردوی تیم‌ملی آلمان دعوت شدند.

مربی باشگاهی آنها متذکر شد این دو بازیکن از مناطق دور دست و حاشیه ای آلمان در جمع ملی پوشان حاضر شده و خیلی با آداب اجتماعی و رفتار جمعی آشنا نیستند.

به جهت هدایت درست و حضور اساتید راهنما که در فوتبال حرفه ای آن را کوچ می نامند، این دو بازیکن به مراتب جهانی رسیدند.

بکن بوئر قیصر فوتبال آلمان و جهان لقب گرفت و گرد مولر بهترین گلزن جام جهانی. مسی به لحاظ عملکرد مثبت در مستطیل سبز و رفتار درست در زمین و کانون خانواده الگوی همگان شد و مارادونا در پایین تر سطح از رفتار اجتماعی و بزهکاری!

امروز در تشریح وظایف و نقش کوچینگ در ورزش به نکات مهمی اشاره می کنند که باشگاه های ما فاقد آن هستند.

برای مثال یک کوچ حرفه ای در فوتبال باید با ۱۶ موضوع مهم آشنا باشد که امروزه در مراکز علمی و دانشگاهی تدریس می شود.

این موضوعات فهرست وار عبارت است از:

فلسفه، ارزش ها و باورها، شیوه تدریس، راهبری، همکاری، شناخت بازیکنان، تیم سازی، توسعه و بهبود فیزیکی، توسعه و بهبود روان شناختی، توسعه و بهبود اجتماعی، طراحی تمرین و اجرا‌، برنامه ریزی و مرور، محیط یادگیری، مراقبت و رفاه، آنالیز مسابقه و عملکرد، شیوه ها و سبک بازی و محیط و جو مسابقه.

باید پرسید آیا باشگاههای ما این فاکتورها را در تربیت و هدایت بازیکنان مورد توجه قرار می دهند و اصولا کادر فنی باشگاهها دارای این توانایی های علمی هستند.

ما وظیفه داشتیم این نکات علمی و آموزشی را در فوتبال روز دنیا شمارش کنیم و فهرست وار در اختیار مخاطبان و هواداران دو باشگاه قرار دهیم.

باید ببینیم در دو تیم استقلال و پرسپولیس کدامیک از موضوعات کوچینگ و راهبری به درستی رعایت شد.

اثر گذاری کوچ در کدامیک از طرفین پر رنگ تر بود و چه تیمی  از نبود این فاکتورهای علمی ضربه دید.

فوتبال باشگاهی ما برای اصلاح ساختار خود باید مردان مجرب، متخصص و کار آزموده را به خدمت بگیرد و در ابعاد فنی با نقش  خطیر کوچینگ بیش از پیش آشنا شود.

با هیاهو و پرخاشگری و ایجاد مناقشه ره بجایی نمی بریم و از مجموعه اقدامات باشگاهی کمک حال تیم ملی نخواهیم بود و...

نویسنده: احمد میرزاییان