پنجشنبه بیستم اردیبهشت ماه

چند خط برای جان نثار این روزهای استقلال

بی حاشیه ترین مدیرعامل، محبوب ترین شد.

 علی فتح الله زاده، محمد حسین قریب، کاظم اولیایی، مقداد نجف نژاد، امیر رضا واعظی آشتیانی، بهرام افشارزاده، رضا افتخاری، امیر حسین فتحی، اسماعیل خلیل زاده، احمد سعادتمند، احمد مددی و مصطفی آجرلو... این ها مدیران عامل باشگاه استقلال از دهه هفتاد تا به امروز بوده اند که هر یک در موفقیت یا ناکامی این تیم طی این مدت نقش داشته اند.

امروز اگر از هوادار استقلال بخواهیم از میان آنها یک نفر را به عنوان بهترین مديرعامل باشگاه طی ۳۰ سال اخیر معرفی کنند، فکر می کنید چه کسی رتبه اول این نظرسنجی را به خود اختصاص می دهد؟

قطعاً و حتماً امثال نجف نژاد، مددی، واعظی آشتیانی، فتحی، خلیل زاده و... هیچ شانسی در این زمینه ندارند و یکی همچون فتح الله زاده نیز به سبب فعل و انفعالاتش طی دو بار آخری که کرسی مدیریت باشگاه استقلال را در اختیار گرفت، در جمع نامبردگان قرار خواهد گرفت، حتی اگر پیشتر چندین قهرمانی برای آبی ها به ارمغان آورده باشد.

در رابطه با مصطفی آجرلو هم حرف و حدیث بسیار است و اگرچه وی با حمایت از فرهاد مجیدی، یک سال پیش پس از حدود یک دهه استقلال را قهرمان لیگ برتر کرد، اما کوتاه بودن مدت زمان مدیریت او و نیز قراردادهای بعضاً عجیب و غریب با برخی بازیکنان، اجازه نمی دهد آجرلو شانس زیادی برای موفقیت در این نظرسنجی داشته باشد.

در مجموع و در نهایت، انتخاب اکثر هواداران استقلال، به احتمال فراوان محمد حسین قریب است، مديرعامل بی حاشیه و دور از هیاهویی که در دهه ۸۰ زمینه ساز تغییر نسل و ظهور تیمی تاریخ ساز و خاطره انگیز شد.

آن دسته از طرفداران استقلال که بالای ۳۰ سال سن دارند، به خوبی قریب و اقداماتش را به خاطر می آورند و آنچه بیش از پیش نیز نظرشان را در رابطه با او به خود جلب می کند، بی حاشیه بودن قریب و بی سر و صدا کار کردنش است.

مدیرعامل آن زمان آبی ها، هیچ علاقه ای به حضور مقابل دوربین ها و مصاحبه با خبرنگاران را نداشت و با این رویکرد، بابت دور شدن حاشیه ها از تیمش پیشقدم می شد.

در تمام سال های اخیر، هر زمان اوضاع مدیریتی استقلال رو به وخامت گذاشته، هواداران این تیم یکصدا محمد حسین قریب را صدا زده و خواستار بازگشت او شده اند اما وی هر بار با این خواسته مخالفت کرده و عنوان داشته شرایط اصلاً و ابداً برای کار کردن و موفقیت در استقلال مهیا نیست.

همین مورد به تنهایی نشان می دهد او عاشق پُست و شهرت و هیاهو نیست و چون می داند حضورش موثر و مفید نخواهد بود، خواسته هواداران را برای خود تبدیل به فرصت نمی کند.

این رویکرد را مقایسه کنید با وعده و وعید هایی که برخی آقایان پیش از ورود به کادر مدیریتی استقلال می دهند و بعد از چند ماه فعالیت (بخوانید تیتر شدن و جنجال کردن و شهرت خریدن) باشگاه را با مشکلات مضاعف و بدهی های افزون شده، تحویل بعدی می دهند.

این چند پاراگراف را برای آقای حجت کریمی نوشتیم که فکر می کند با سر و صدا و هیاهو می تواند محبوبیت بخرد و موفق لقب بگیرد. نه قربان، این ره که می‌روی، به ترکستان است. دوستان و مشاورانت آدرس اشتباه داده اند و این حجم از حاشیه و مقابل دوربین رفتن (با تمام جذابیتش) جز پوچی و تباهی، عایدی برای جنابعالی نخواهد داشت.

توصیه می کنیم از دوستان خود کمی درمورد قریب و خصوصیات و عملکردش سوال کنید و از سرنوشت امثال فتح الله زاده درس بگیرید. محمد حسین قریب اجازه نمی داد هانی کُرده ها به او در زمینه های فنی و نقل و انتقالات توصیه ای داشته باشند (!) همچنین وی وارد حریم شخصی مربیانش نمی شد و در رسانه ها با واژه هایی چون دائم الخمر، جلب نظر نمی کرد.

قریب از محل حضور خبرنگاران کیلومترها فاصله می گرفت و حتی بعد از قهرمانی استقلال نیز چندان رغبتی به مصاحبه و جلب توجه نداشت. ضمناً در یک دهه اخیر که می دانست در صورت حضور دوباره در باشگاه استقلال، یک بی اختیار خواهد بود که باید دستورات را از بالا بگیرد و بله قربان بگوید، یک "نه" می گفت تا به اعتماد و علاقه هوادار خیانت نکند.

آری حجت خان، واقعیت این است و بس. ای کاش به همکاری با ایران خودرو و تامین قطعات باکیفیت (!) برای آنها و اداره باشگاه ورزشی شخصی ات اکتفا می کردی و جان نثار استقلال نمی شدی. هوادار استقلال، خدمتگزار را از عاشق شهرت به خوبی تمیز و تشخيص می دهند...

نویسنده: حامد فرضعلی بیک