پنجشنبه بیستم اردیبهشت ماه
اخلاق و فرهنگی که به بیراهه می رود؛

فوت کوزه گری و سو مدیریت در فوتبال!

مدیریت در حوزه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به شناخت، تخصص و حضور عناصر کار بلد نیاز دارد.

متاسفانه در حوزه فوتبال همه خود را لایق مدیریت می دانند غافل از آنکه با الفبای آن بیگانه اند!

این روزها مباحث خبر ساز نقل و انتقالات، واگذاری خودروهای لاکچری، اوضاع بی در و پیکر باشگاهداری و بی احترامی به هوادار و اثرات ‌مخرب آن بر فرهنگ و اخلاق به ویژه در میان ورزشکاران رشته های دیگر، اوضاع جامعه را به هم ریخته است!

اینکه چرا فوتبال به بیراهه رفته و دردسر ساز شده باید در فضایی مناسب زیر ذره بین قرار گرفته و راه های برون رفت از آن مورد بررسی قرار گیرد. فوتبال در عصر کنونی یک حرفه و رشته کاملا تخصصی به حساب می آید. مباحث فنی آن جداگانه مدیریت می شود.

گروه بدنسازی، تغذیه، پزشکی آنالیز، روان شناسی و امثالهم مانند سربازان آماده کاملا در خدمت سرمربی هستند تا او در صف اول و به‌عنوان خط شکنی که در جبهه قرار دارد کار خود را سامان دهد.

در امور مدیریت حرفه ای فوتبال هم وظایف هیات مدیره ها، مدیران عامل و کمیته‌های اقتصادی و فرهنگی و... کاملا مشخص و تعریف شده است.

فوتبال ما با این موضوعات تخصصی بیگانه است. عناصر سیاسی، دیپلمات ها و نمایندگان مختلف در دولت و مجلس و حتی برخی افراد متمول وارد این حوزه شده اند. این افراد عمدتا به جای کمک به فوتبال در صدد بهره بردن از تبلیغات گسترده‌ فوتبال و دسترسی به قدرت سیاسی و اجتماعی بوده اند.

به صراحت و روشنی باید به ورود قربان زاده در عرصه فوتبال اشاره داشته باشم. ایشان در حوزه اقتصاد فرد مبرز و کاردانی است.

ایشان در مقطعی که به بهانه خصوصی سازی و واگذاری سهام‌ سرخابی ها وارد صحنه شد، هیاهوی فراوانی به راه انداخت، اما به جهت آنکه بافضای فوتبال و نوع اداره آن آشنا نبود، ضربه ای بزرگ به دارایی های مردم در بورس وارد کرد. در این رهگذر قربان زاده در جامعه شهره آفاق شد و این معروف شدن یقینا فردا به کار می آید.

حکایت مدیریت فوتبال استقلال و پرسپولیس در سی چهل سال گذشته به همین‌ منوال بوده و هر کسی وارد گود شده برای خود کیسه دوخته و رنج و مرارت آن متوجه هوادار بوده است.

قضایای تلخی که در تمرین استقلال رخ داد، به روشنی حضور مافیایی را در فوتبال به رخ کشید. موضوع خاصی که این روزها در مباحث جا به جایی بازیکنان به ویژه در موضوع انتقال بیرانوند مشاهده شد هم بیانگر دور افتادن از فرهنگ و اخلاق و حفظ روحیات ورزشی است.

تاسف آور است افرادی که داعیه ارزشی بودن را دارند پای یکسری افراد را به فوتبال باز کردند و‌ کار را به جایی رساندند تا در مقابل چشم همگان هوادار را را زیر لگد و سیلی بگیرند.

در موضوع نقل و انتقالات هم این نقائص و کاستی ها فرهنگ ما را هدف گرفته است. اگر دستور العملی از سوی فدراسیون ابلاغ و سقفی تعیین شده،‌ همه باشگاه ها موظف و مکلف به تمکین هستند.

اینکه تیم‌ های صنعتی با حاتم بخشی و مسائل پشت صحنه کار خود را پیش ببرند و سرخابی ها هم با دهن کجی و پیشنهادهای اغوا کننده همه را دور بزنند، با هیچ معیار و منطقی سازگار نیست.

این نوع تفکر چوب حراج زدن به بیت المال است و دلال‌ها و واسطه ها را به نان و نوا می رساند.

در مقابل ‌هوادار از این نگاه غلط رنج می برد و در صورت تکرار فضا را ترک ‌می کند و... در موضوع واگذاری خودرو به ملی پوشان و برخی افراد در کنار تیم‌ ملی هم این‌نگاه غلط وجود دارد.

در مطالب گذشته و گفت و گو های قبلی در نشست های رسانه ای به صراحت یاد آور شدیم که مباحث پاداش و تشویق و ترغیب ورزشکاران باید تابع یک دستورالعمل و آیین‌نامه مشخص باشد.

اینکه هر کسی از خارج دستوری و فرمانی صادر کند بی آنکه با فضا و شکل کار آشنا باشد به جای کمک به ورزش به تخریب آن دامن می زند.

برای مثال در سنوات گذشته مقرر شد، از سوی دولت به مدال آوران طلا، نقره و برنز بازی های آسیایی تعدادی سکه تعلق بگیرد. در یکی از رشته ها چهار نفر شرکت کرده بودند. نماینده کشورمان اولین‌ مبارزه را باخت و به مدال برنز رسید!

جالب اینکه در تیراندازی ۶۴ نفر حاضر بودند و برنده مدال باید از ماراتنی سخت عبور می کرد،‌ اما یک ورزشکار با یک باخت و بدون ‌مبارزه دیگر صاحب مدال شد و سکه دریافت کرد!

در فوتبال هم این نگاه غیر تخصصی و غلط همه را به درد سر انداخت!

اگر تیم ما در برابر انگلیس نتیجه ای خاص بدست‌می آورد و مقابل آمریکا پیروز می شد قطعا همه با اهدای جایزه موافق بودند.

پذیرفتنی نیست با برد مقابل لبنان و سوریه و عراق و باخت مقابل کره در سئول به ملی پوشان مجوز ورود خودرو بدهیم، اما دیگر ورزشکاران آهی در بساط نداشته باشند.

تاسف آور است وقتی می شنویم حسین عسگری با دوچرخه پانزده سال پیش در تایلند مدال طلا  می گیرد در حالی که با کلاه قرضی و با لباس مندرس  در میدان حاضر شده است. افسوس می خوریم که ناهید کیانی مدال آور جهانی در تکواندو با نازلترین هدیه مواجه می شود.
چقدر گزنده است وقتی محدودیت کشتی گیران و والیبالیست های ملی پوش را می‌بینیم و‌می شنویم.
والیبالیست های دو‌متری چرا باید با پروازهای عادی و در صندلی های تنگ و نامناسب مستقر شوند و با مشکلات عدیده وارد کار زار شوند. اما فوتبالی ها در همه حال باید با چارتر و هواپیمای اختصاصی به سفر بروند!
این‌نگاه متضاد به ورزش و ورزشکاران بیانگر این نکته اساسی است که مدیران و دست اندرکاران ورزش و عناصر سیاسی  با ظرایف کار آشنا نیستند و فوت کوزه گری و امور مدیریت را نمی دانند.
به همین دلیل است که همواره فوتبال ما زیان آور بوده و باشگاهها  به زمین و زمان بدهکارند.
چون افراد حاضر کار بلد نیستندو با تصمیمات غلط خود اساس حرکت فوتبال و ورزش کشور را مختل می کنند.

نویسنده: احمد میرزاییان