سال هاست عدم توازن در هزينه كرد بين تيم هاي ليگ برتري تبديل به مساله شده است. يعني داراها بی حساب و کتاب خرج مي كنند و كم بضاعت ها به صرف حضور در ميدان با سيلي صورت سرخ نگه مي دارند.
فدراسيون فوتبال براي اينكه توازاني بين دارا ندار ايجاد كند با مشاركت و همفكري باشگاه ها اقدام به تعيين سقف كرده كه مسبوق به سابقه است!
كاري نداریم كه كشور ما در همه سطوح به آزمون و خطا عادت كرده و برآيند آزمون و خطاها در همه بخش ها عددي جز صفر نبوده است (دليل واضح عدم توسعه يافتگي يا بهبود مستمر)!
براي اجراي هر طرحي عقلانيت لازم است، مطالعه و تحقيق و البته بازخورد از نتايج طرح هاي قبلي .
درمورد تعيين سقف چه ميزان به تعيين سقف چند سال قبل رجوع شد، آن طرح چقدر كارايي و اثربخشي داشت؟ چرا استمرار نيافت؟ چه تاثيري بر كيفيت فوتبال ايجاد كرد و قس عليهذا ..
اينك چرا بدون توجه به اين سوالات و نظاير آن مجدد چنين طرحي به بوته آزمايش گذاشته شده است؟ وقتي ساختار فوتبال ما حرفه اي است (!) وقتي در چنين بستري مزيت رقابتي معنادار بوده و يكي از مزيت ها منابع يا سرمايه مالي است (مصداق دارندگي و برارندگي) عدم تمكن برخي تيم ها يا تعيين سقف از چه منطقي تبعيت مي كند؟
اگر در ليگ برتر انگليس با وحود من يونايتد يا من سيتي و چلسي و يا در آلمان با وجود بايرن و يا در لاليگا با وجود رئال و بارسلونا سقف تعيين مي كنند علت اولا پتانسيل و ظرفيت آنها به عنوان يك بنگاه اقتصادي است كه درآمد و هزينه آنها منطبق بر منابع و مصارف است، اما آيا در فوتبال ما در مكانيزم درآمدي مشخص است؟ وقتي يك تيم سال ها است از خارج كشور تامين مالي مي شود و ديگري براي توجيه هزينه هاي چند صد ميلياردي اقدام به فعال ساختن شكلي در٢٨ رشته ورزشي مي نمايد، تعيين سقف يعني چه؟
اگر سقف معنادارد چه تضميني وجود دارد استقلال كه در آستانه ورشكستگي است مسيرابومسلم، پاس، استيل آذين را طي نكند؟
به راستي! ماموريت سردار آجرلو در فوتبال ما چه بود؟
نویسنده: مجيد سعيدي