شايد کمتر اتفاق افتاده باشد که طرح یا لایحهای در مجلس تصویب شود و اقلیت مخالف آن از نخستین روزهای پس از رأی آوردن بنای مخالفت با مصوبه مجلس را آغاز کرده باشند.
🔸دکتر حمید سجادی قهرمان دو استقامت که روزگاری پرچم کشورمان را بر بام آسیا برافراشت با رأی اعتماد مجلس بر کرسی صدارت ورزش در شرایطی نشست که اقلیت مخالف او در مجلس که به وی رأی نداده بودند و عمدتا در کمیسیون فرهنگی مجلس هستند از فردای حضور او در خیابان سئول بنای مخالفت با ايشان را آغاز و کارتهای زردی که می بایست به وزرائی داده شود که با حیات و سلامتی و شریانهای اقتصادی مردم ارتباط دارند به وی اخطار پشت اخطار داده شد.
🔸وزیر ورزش از زمان آغاز به کار یا به کمیسیون فرهنگی احضار یا هر روز دهها نماینده مجلس در اتاق های کوچک انتطار دفتر وزیر حضور می یافتند تا به او بگویند اگر در مسیر ما حرکت نکنيد آرامشی نخواهید داشت.
کشمکش وزیر با کمیسیون اپوزیسیون وی تا جایی پیش رفته بود که در برخی موارد بی احترامی به وی و ورزش هم اتفاق افتاد، این بی احترامیها با واژههای غیر اخلاقی از دهان شخصی بیرون می آید که روزگاری در یکی از دولتها درس اخلاق میداد.
🔸 اهالی ورزش معتقدند که مجلس در رابطه با ورزش بیش از حد پای خود را از گلیم قانونیاش فراگذاشته و بجای نظارت، دخالت میکند. دخالت در انتخاب مدیران کل استانها، دخالت در اکثر فدراسیونها و ... در یک کلام نباید دلخوش به این باشیم که با تعویض سجادی، مجلس وزیر ورزش بعدی را آرام بگذارد تا به امور ورزش برسد. دخالتی که مجلس در امور ورزش می کند هرگز در دیوان محاسبات که تحت نظرش است انجام نمی دهد. ای کاش وزارت ورزش را از تشکیلات زیر نظر مجلس قرار دهند تا برای همیشه بحران سازی های مختلف علیه ورزش کاهش یابد.
🔸 مشکل دیگر ورزش جماعت ناپایداری هستند که همواره ستیزی عنودانه با ورزش داشته اند و همیشه سعی میکنند حرف خود را به کرسی بنشانند تا با جنجال بر کشمکش ها بیافزایند و پایداری را در عرصههای مختلف از جمله ورزش تحمیل کنند. اگر بی محتواترین واژه را در سالهای اخیر شنیده باشیم واژه ای به غیر از پایداری نیست.
🔸 در واقع بحث ما در اینجا، دفاع از وزیر ورزش نیست که او هم دچار اشتباهاتی شده از آن جمله عدم انتخاب بعضی از معاونین وزارت ورزش از میان کارشناسان و کارکنان توانمند و با دانش وزارت ورزش است، ولی بحث اصلی در این است که عدهای از اهالی ورزش سعی و تلاش مضاعف دارند تا یک وزیر ورزشی را بردارند و به جای وی شخصی را بگذارند که هرگز ورزش نکرده، از ورزش و علوم تربیت بدنی بی اطلاع است و هیچ وقت از نردبان ورزش بالا نرفته و تنها هنرش بالا رفتن از دیوار سفارتخانهای است که بعدها تاوان پریدن او از آن ديوار را از بیت المال دادیم. شاید او برای بالا رفتن بر بام ورزش از دیوار آن سفارت خانه بالا رفت تا برای خود نردبان ترقی ای درست کند و خود را به خیابان سئول برساند. مشکل ما در این است که بعضی افراد از جماعت ورزشی بجای دفاع از ورزشی ها به دفاع از سياسيون و غیر متخصصان روی آورده اند و کلنگ تخریب ورزش دربیشتر مواقع در دست این جماعت است.
🔸 به هر حالت دیر یا زود روزی حميد سجادی باید قدمزنان در پیست دو مجموعه انقلاب با وزارت ورزش خداحافظی کند ولی رفتن او را در بوق ناهنجار و ناپایدار و با بحران سازی و جنجال آفرینی پیش بردن، کاری بس غیر اخلاقی است.
شاید او تنها وزير کابینه فعلی باشد که حتی یک روز را در آرامش بسر نبرده و اقلیتی که به او رأی نداده بودند یا در کمیسیون مربوطه یا در دفتر وزارت ورزش همواره غزل خداحافظی برایش می خواندند.
نه! هرگز او را نمیتوان از ورزش جدا کرد. چرا که همه ورزش، وزارت ورزش نیست هیچوقت نمیتوان حميد سجادی را از ورزش جدا کرد یا مدال پر افتخارش را از گردنش بیرون آورد.
حتی هلیکوپتر سرنگون شده که نماینده مجلس با اصرار وی را سوار آن کرده بود نتوانست او را از ورزش بگیرد ولی قطعا میتوانند ردای وزارت را از تنش بردارند و پست وزارتیاش را بستانند.
🔸شايد هم وزیر ورزش قربانی کسانی می شود که با ون سیاست به وزارت ورزش آورده شدند. ولی نمیتوان گفت که کلنگ تخريب وزیر همیشه در دستان سياسيون بوده است.
در بعضی مواقع نیز این کلنگ در دست ورزشی هاست وگرنه سیاست و سیاسیون واژه های همیشه ویرانگر برای ورزش ما بوده و خواهد بود.
نویسنده: دکتر علی افتخاری – کارشناس ورزش