پنجشنبه بیستم اردیبهشت ماه
از نگاهی دیگر

فرهنگ گمشده فوتبال ایران

چند روز دیگر قرار است فصل جدید لیگ برتر فوتبال با اما و اگرهای بسیار آغاز شود.

فصلی که حتی قبل از آغاز مشخص است که پرچالش و هیاهو بوده و با تنش های بسیاری همراه باشد. از مساله حضور زنان در ورزشگاه ها که به گفته مسئول لیگ خواسته موکد ای اف سی است تا باشگاه های بدهکاری که با کوهی از بدهکاری های تلنبار شده سال های گذشته قدم به میدان مسابقات گذاشته و حتی قادر به برآوردن نیاز های اولیه خود نیستند.

به تمامی این مسایل باید به مقوله داوری، پول های میلیاردی که بدون قانون و ضابطه به صورت آشکار و نهان جا به جا می شوند و درنهایت به بلاتکلیفی سرخ آبی ها که هر ساله با آمدن وزرای ورزش واگذاری آنها مطرح  و پس از مدتی به فراموشی سپرده شده و ماجرای چوپان دروغگو را در اذهان تداعی می کند، اضافه کرد.

ولی آنچه بیش از همه در لیگ برتر فوتبال و باشگاه ها کمبودش احساس می شود مقوله فرهنگ و ادبیات محترمانه در بین مخاطبان است به طوری که نه در روی سکوها خبری از فرهنگ است نه در باشگاه ها به مقوله فرهنگ سازی توجه می شود.

اگر نگاهی به نام و عنوان باشگاه ها بیندازیم با واژه فرهنگی ورزشی مواجه می شویم که نشان از این مساله دارد که باشگاه ها در کنار فعالیت های ورزشی باید به مقوله فرهنگ و فرهنگ سازی هم توجه شود. اما فرهنگ و فرهنگ سازی مقوله ای فراموش شده هم در فدراسیون فوتبال است هم در باشگاه ها.

افزوده شدن واژه فرهنگی به نام باشگاه ها با این هدف صورت گرفت تا فرهنگ سازی به یک اصل در باشگاه ها و در بین تماشاگران و هواداران تیم ها تبدیل شود ولی شواهد امر گویای واقعیتی دیگرو تاسف بار است.

آنچه چندی پیش در تمرین تیم فوتبال استقلال روی داد و یا در هر مسابقه ای در روی سکوها و حتی در مستطیل سبز روی می دهد نادیده گرفته شدن فرهنگ و فرهنگ سازی را اثبات می کند. لذا با توجه به این وضعیت ناگوار بهتر است باشگاه ها واژه فرهنگی را از نام و عنوان خود حذف کرده  و صرفا به عنوان ورزشی اکتفا کنند.

فرهنگ و فرهنگ سازی مساله ای نیست که با انتخاب یک مسئول فرهنگی که فاقد مسوولیت اجرایی و بازدارندگی است تحقق یابد البته در باشگاه ها و لیگ فوتبال بازیکن سالاری و پول پرستی بیش از فرهنگ و فرهنگ سازی اهمیت داشته و مسئولان به آسانی چشم های خود را به روی لگدمال شدن فرهنگ می بندند.

این واقعیت را باید پذیرفت که با شعار دادن و یا نصب چند بنر و سوء استفاده از نام و جایگاه شهدا نمی توان فرهنگ سازی کرد زیرا مدیر عامل، ورزشکار و اصولا فدراسیونی که علاقه و توجهی به فرهنگ سازی  و مساله فرهنگی ندارند و فرهنگ و اخلاق مداری را دست و پاگیر دانسته و برنمی تابند چگونه می توانند در این چارچوب قدم برداشته و حرفی برای گفتن داشته باشند؟

فوتبال ورزشی پولساز و پرطرفدار است به طوری که عده ای آن را یک صنعت درآمدزا می دانند ولی این گونه نیست که فرهنگ سازی در آن جایی نداشته باشد. درجهان خصوصا کشورهایی که دارای لیگ های قوی و قدرتمند هستند مقوله فرهنگ نادیده گرفته نشده و به حاشیه رانده نشده است. زیرا آنها می دانند بدون قانون و فرهنگ و ارزش های انسانی و مهار بی قانونی نمی توانند رشد کرده و لیگی قدرتمند و سازنده داشته باشند. در آن لیگ ها هم پول های میلیاردی رد و بدل می شود ولی مربی، بازیکن و مدیران جایگاهی تعریف شده و مشخص دارند و این گونه نیست که خود مختار بوده و فراقانونی عمل کنند.

وجود قوانین بازدارنده در کنار نظارت اصولی و منطقی هم باشگاه ها و مدیرانشان را وادار به تبعیت از قوانین و مقررات می سازد هم شرایط را به گونه ای فراهم می سازد تا بدون اغماض با هر نوع تخطی ازقانون برخوردار شود. احکامی که اخیرا در ایتالیا علیه تیم فوتبال یوونتوس که سال ها قهرمان لیگ این کشور بوده صادر شده گویای همین نظارت و برخورد با متخلف و تخلف است.

زمانی تماشاگران انگلیسی از سرکش ترین و بی نظم ترین تماشاگران فوتبال بودند ولی با فرهنگ سازی شرایطی به وجود آمد که امروزه شاهد نظم در ورزشگاه های این کشور هستیم. یکی از دلایل بازگشت نظم و انضباط به ورزشگاه های انگلیس و یا برخوردهایی که با تیم های فوتبال معروف ایتالیا و دیگر کشورهای اروپایی و صاحب فوتبال می شود بها دادن به قوانین و فرهنگ سازی است. زیرا با حاکم شدن فرهنگ و اخلاق مداری می توان هم نظم را به سکوها بازگرداند هم باشگاه ها و دست اندرکاران را مهار کرد تا فراقانونی عمل نکنند.

قوانین باید قدرت بازدارندگی داشته و آنهایی که ناظر و مجری هستند قادر باشند بدون اغماض با خاطیان برخورد کنند. ولی متاسفانه ایجاد حاشیه امنیت و یا حمایت فراقانونی آشکار و نهان سبب شده فوتبال ما در گردابی گرفتار شود که رهایی از آن با توجه به بافت فدراسیون و دست اندرکارانش به نظردور از ذهن می رسد.

نویسنده: حسن فتحی