پنجشنبه بیستم اردیبهشت ماه

فوتبال ورشکسته و قراردادهای میلیاردی

چند سال قبل بود که سونامی بدهی های خارجی فدراسیون فوتبال و باشگاه های ایرانی را فراگرفته و علاوه بر احکام محکومیتی که صادر شد برخی ممنوعیت ها و محرومیت ها را نیز در پی داشت تا حدی که هنوز هم برخی از باشگاه ها با این مشکلات دست به گریبان هستند.

فصل جدید لیگ برتر که با تعویق چندروزه مواجه شد نیز با توجه به جذب بازیکنان و مربیان خارجی می تواند بار دیگر منجر به سونامی دردناکی شود که لطمه ای اساسی به اعتبار و حیثیت فوتبال ایران وارد آورد زیرا همواره این سوال مطرح است که باشگاه های ورشکسته با مدیران ناکارآمد چگونه می توانند از پس قرار دادهایی بربیایند که قادر به پرداخت آنها و عمل به تعهدات خود نیستند؟

باشگاه ها خصوصا باشگاه های دولتی که از بیت المال ارتزاق می کنند سال هاست وبال گردن دولت و خزانه دولتی بوده و از آنجا که قادر به تامین نیازهای خود نیستند همیشه دستشان به سوی بیت المال دراز است. به طوری که اگر کمک های سخاوتمندانه و بی حساب و کتاب دولت از بیت المال نبود این باشگاه ها سال ها قبل بساط خود را برچیده و از بین می رفتند. در فوتبالی که ادعای حرفه ای داشته و سعی می  کند به یک لیگ پویا و سازنده و قدرتمند تبدیل شود راهی که در پیش گرفته شده و سال هاست آزموده شده به بیراهه منتهی می شود. زیرا باشگاه هایی که درآمدی نداشته و چشمشان به دست های دولت و بیت المال است چگونه می توانند هزینه های قرار دادهای میلیاردی را خصوصا برای بازیکنان خارجی بپردازند؟

در فوتبال ایران به دلیل تعدد مراکز تصمیم گیری و حضور قدرتمند دست های پنهان و آشکار منابع درآمد و هزینه ها معمولا شفاف نیستند بطور مثال باشگاه ها از حق پخش تلویزیونی محروم هستند، از درآمد بلیط فروشی سهم ناچیزی دارند، با اسپانسرها که عمدتا دولتی هستند مشکل دارند، با بدهی های چندین میلیاردی که دستاورد مدیران ناکارآمد دولتی است مواجه هستند همچنین فاقد امکانات و ورزشگاه اختصاصی هستند لذا چگونه می توان این فوتبال را حرفه ای و سازنده توصیف کرد؟

اگرچه در سال های اخیر تعدادی از باشگاه ها توانسته اند امکانات ورزشی برای خود فراهم سازند ولی باشگاه های بزرگ و مدعی از چنین امکاناتی برخوردار نیستند. در کنار آنها باید به فشارهای فیفا و ای اف سی اشاره کرد که موقعیت فوتبال ایران خصوصا لیگ و فدراسیون فوتبال را با خطر مواجه ساخته است.

در چنین شرایطی این سوال پیش می آید که باشگاه های ورشکسته چگونه بی محابا تن به انعقاد قراردادهای میلیاردی با بازیکنان داخلی و خارجی می دهند؟

آیا قراردادهای بازیکنان و مربیان دارای ضمیمه های محرمانه است؟

اگر باشگاه ها قادر به پرداخت مبلغ قراردادها خصوصا با خارجی ها نباشند باز هم به بیت المال و جییب مردم متوسل خواهند شد؟

یکی از دلایل پیدایش این وضعیت ناگوار غیر پاسخگو بودن مدیران عامل باشگاه هاست که عمدتا دولتی بوده و با یک حکم یک خطی وزیر ورزش می آیند و با حکم یک خطی وزیر برکنار می شوند و جای خود را به کس دیگری می دهند.

بدهی های تلنبار شده استقلال و پرسپولیس که بارها سبب تعلیق این باشگاه ها و اخطار های فیفا گردیده دستاورد همین مدیران تحمیلی و دولتی بوده که از سال ها قبل مدیریت این باشگاه ها را در دست داشته اند آنها زمانی که سکان مدیریت این باشگاه ها را در دست گرفتند با بدهی های میلیاردی قبلی مواجه شدند.

مدیران پس از آنها هم ناگزیر با چنین وضعیتی دست به گریبان بوده اند زیرا این ساختار معیوب بوده و هیچ گاه درصدد ترمیم خود بر نیامده است. از آنجا که اراده ای هم برای حل و فصل ریشه ای این مشکلات در فوتبال ایران وجود نداشته نه سقف قراردادها رعایت می شود ،نه مدیران مورد بازخواست قرار می گیرند، نه تکلیف  بدهی ها مشخص می شود ،نه اوضاع مالی باشگاه ها سر و سامان می یابد و در نهایت با استمرار این وضعیت، فوتبال و باشگاه داری به قهقرا می رود. فوتبال درآمد زا و پولساز است ولی در ایران برای ورزشکار و باشگاه پولی وجود ندارد بلکه برای آنهایی که در سایه هستند پولساز و مفیداست.

نویسنده: حسن فتحی