پنجشنبه بیستم اردیبهشت ماه
والیبال ایران از نگاهی دیگر

بن بست در فضای وهم آلود!

در ارومیه همه از والیبال می گویند از بقالی گرفته تا بازار قدیمی و تاریخی، راننده و کاسب تا دکتر و مهندس با جدیت این ورزش را دنبال می کنند و در ده روز گذشته همه با این ورزش نفس کشیدند، والیبال بخشی از زندگی مردم در این شهر است.

در جریان جام ملت ها هرروز صد ها نفر پشت درب های بسته حسرت به دل می ماندند و هزارن نفر در پارک ها و میادین دل به دوربین مداربسته سپرده بودند. افرادی که بسیاری از آنها بلیط را در بازار سیاه تا یک میلیون تومان خریداری کرده بودند اما راهی به تالار غدیر پیدا نکرده بودند و عجیب اینکه این آدم های عاشق که مسابقات محلی را برای تبلور وحدت ملی و اشتیاق میهنی قرار داده بودند در پایان مسابقه ایران و ژاپن آنقدر عصبانی بودند که رئیس فدراسیون و سرمربی تیم ملی را مورد شماتت قرار داده و دست به اعتراضات کلامی زده بودند.

با این همه اعتقاد نداریم که والیبال ایران به بن بست رسیده است، اگر هم به انتهای یک برنامه رسیده ایم این بن بست به مدیریت برمی خورد، فدراسیون والیبال در این برهه باید دست به یک تصمیم بزرگ بزند و حداقل شوکی به فضای وهم آلود تیم ملی وارد سازد.

معتقد نیستیم که عطایی قربانی شرایط تاسف بار کنونی شود ولی او و رئیس فدراسیون والیبال باید بدانند که در بحث مباحث ملی نمی شود با افکار عمومی مقابله کرد. به جای فراکنی دنبال راهکار باشیم و به یاد داشته باشیم که در گفتار و رفتار مان به این باور برسیم؛ انگشت مکن رنجه به در کوفتن کس – تا کس نکند رنجه به در کوفتند مشت!!

به جای متهم کردن یکدیگر به فکر چاره باشیم و البته اینبار صادقانه و از صدق ملی دست به چاره جویی بزنیم. والیبال ایران پر از جوانان بااستعداد است، خوش تراش و سرشار از میل بالندگی می خواهید چند نمونه از استعداد ها را نام می بریم که کشور های دیگر حاضرند برای آنها سر و دست بشکنند، امیر محمد گلزاده، یوسف کاظمی، شایان سپهری، طاها بهبودنیا، ابوالفضل مهدیان، آرمین قلیچ نیازی، محمد رئوف خوشحال، امیرحسین فرج پور، مسعود ایمری، به ویژه طاها محسنی و آرمین آسیایی و... این بازیکنان را باید از هم اکنون باور کرد.

این تصور که بازیکن 17 ساله نباید به تیم ملی دعوت شود افکاری منسوخ است. لطفا نگاهی  به تیم B ملی بیاندازید. باز هم سفارش بازی در بین مدعوین دیده می شوندف برای یکبار هم که شده فامیل بازی و وابستگی های سببی و نسبی را کنار بگذارید و حتی اگر شد قید کسب مدال در بازی های آسیای و راهیابی به المپیک را بزنید.

هرچند که درباره تیم ملی آنچه که اصل است شایسته سالاری و انتخاب اصلح است، سن و سال ملاک نیست ولی والیبال ایران نیازمند نگرش جدی است و این را باور داریم که آدم های غیر والیبال را در فدراسیون نمی توانند موجد دگرگونی باشند.

محمدرضا داورزنی برای تیم های ملی هزینه زیادی کرده است و تقریبا جان آدمیزاد و شیر کبوتر را برای آنها مهیا ساخته است اما از آنجایی که بار را کج می بندیم به مقصد نمی رسیم.

والیبال ایران به بزرگترین مربی خارجی نیاز دارد و دوستانی که در جلسات فنی سنگ مربیان بومی را بر سینه می زدند اینبار از آن طرف بام نیافتند و بدانند که در قبال خواسته جوانان و مردمی که والیبال را مایه ی دلگرمی خود قرار داده اند مسئولیت دارند.

نویسنده: جمشید حمیدی