پنجشنبه بیستم اردیبهشت ماه
مناقشه های ساختگی بلای فوتبال کشور ما است؛

نگاه سطحی به مسندها و مناصب!

تفکرات عنکبوتی، سطحی، جناحی، رنگی و مناقشه های ساختگی اساس حرکت فوتبال باشگاهی و ملی را مختل می کند و به بیراهه برده است!

در نظام مدیریت باشگاهی باید افراد دارای بضاعت فکری، تحصیلی و ظرفیت های تخصصی را به کار گرفت و طراحی و برنامه ریزی را اساس و پایه کار قرار داد.

در چند سال اخیر آنچه که در فعالیت‌های اجرایی در باشگاهها با آن مواجه بوده ایم‌، بیشتر ناشی از بی برنامگی و دوری از امور زیر بنایی بوده است.

اغلب مدیران تحمیلی و یا دارای تفکرات خاص جناحی و رنگی بوده و بجای حرکت در مسیر بهبود، دیگری را دشمن فرضی قلمداد کرده و نفرات قبلی را مقصر اول و آخر معرفی کرده اند.

این تفکر غلط در شیوه مدیریت دو تیم استقلال و پرسپولیس  نمود عینی داشته و برای هواداران و مخاطبان ملال آور شده است.

آنها به جای انجام وظایف خود به بیانیه نویسی و متهم کردن این و آن روی آورده و آدرس غلط به مردم می دهند.

در مراتب بالاتر و در تیم‌ ملی هم این نگاه سطحی تر و دارای تفکرات جناحی و رنگی بوده است! در دهه های گذشته، طیف خاصی با محمد مایلی کهن در منصب مربی تیم‌ ملی مقابله می کردند و عملکرد فنی و نوع رفتار او را زیر سوال می بردند.

آن زمان هم دعواهای ساختگی و نوشته های عتاب آلوده علیه مایلی کهن، به اساس حرکت تیم‌ملی لطمه می زد! در مقطعی که علی دایی و امیر قلعه نویی هم این منصب را در اختیار داشتند شاهد بمباران تبلیغاتی و تخریبی طیف خاصی برعلیه این دو بودیم.

بعد از آنکه مدیران ارشد فوتبال به استفاده از مربیان خارجی اقبال نشان دادند، شاهد حرکت مذبوحانه گروه خاصی بودیم که به بهانه حمایت از تجربه و تخصص کی روش، مربیان وطنی را متهم به بی دانشی و بی سوادی می کردند!

جام جهانی و نتایج ضعیف تیم ملی با کی روش براین نگاه غلط و مساله دار خط بطلان کشید. در واقع هم پولمان رفت و هم آبرویمان!

در برهه کنونی که این پست خطیر به امیر قلعه نویی سپرده شده، مجددا شاهد تخریب و تضعیف کادر فنی و پر رنگ کردن تمایلات رنگی در فضای فوتبالی هستیم.

غافل از آنکه حمایت از تیم ملی باید دارای اولویت باشد. اگر نگاه فنی و تحلیلی به شیوه بازی و عملکرد تیم در تاکتیک مورد نظر قلعه نویی داریم،‌ با نقد منصفانه و مشفقانه می توان آن را به رشته تحریر در آورد و قلمی کرد.

واکنش اخیر قلعه نویی در مصاحبه دیروز هم از این زاویه دارای اهمیت است. باید شان و جایگاه مربی تیم ملی را در عرصه های داخلی و خارجی حفظ کرد. او تازه بر مسند کار قرار گرفته و برای اصلاح ساختار تیم ملی و شیوه بازی نیازمند زمان بیشتری است.

ژاپنی ها در این زمینه الگو و نمونه هستند. نگاه مدبرانه، آگاهانه، صبورانه که همراه با آینده نگری ‌و طراحی است در فوتبال مدرن امروز نمود عینی یافته است.

چشم بادامی ها با این رویکرد مثبت امروز در فوتبال پایه سرآمد آسیایی ها هستند.

تیم بزرگسالانشان در جام جهانی درخشید و دو روز پیش آلمان را در ورزشگاه خانگی اش به مسلخ کشید . این موفقیت ها یک شبه به دست نمی آید و ظهور و بروز نمی کند.

باید این تفکر را در سطوح مدیریت اجرایی و فنی حاکم کرد و با بلند نظری و طراحی به فکر فردا بود. در ابعاد فنی باید اجازه دادقلعه نویی در دوره گذار تحولی ایجاد کند و با تزریق چند چهره جوان و مستعد به تیم مجموعه ای هماهنگ و دارای بالانس مورد نیاز بسازد.

همه باور داریم معدل سنی تیم ملی بالا است. تجربه نشان داده در شروع تمرینات اردویی، هرگاه فشار تمرینات و آماده سازی در روزهای آغازین شدت گرفته، بازیکنان پا به سن گذاشته دچار آسیب دیدگی می شوند.

آسیب دیدن وحید امیری و بیرانوند و... در روزهای اخیر هم از این ناحیه نشات می گیرد.

در جام جهانی  قطر تیم بلژیک به دلیل سن بالای بازیکنانش از کسب مقام بازماند و در ماراتن فشرده مسابقات از گردونه خارج شد.

نیاز به تحول هم اینک در تیم ملی آلمان و شکست تحقیر آمیز در برابر ژاپن هم مشاهده شد و ژرمن‌ها را مجبور به تصمیم فوری کرد و...

در عرصه داخلی باید فرصت لازم به کادر فنی تیم ملی داد. باید به آنها اعتماد کرد و از ایجاد حاشیه و مناقشه پرهیز کرد.

با این رویکرد و تزریق وحدت و انسجام در تیم‌ می توان نگاه امیدوار کننده ای به جام ملتها داشت.

یادمان باشد رقبای آسیایی و در صدر آنها ژاپن، کره، عربستان و استرالیا گوی سبقت از ما ربوده و ازقافله عقب مانده ایم.. این عقب ماندگی را باید با کار و تلاش مضاعف و برنامه ریزی بهتر و ایجاد وحدت و تفاهم جبران کرد نه با منازعه و مناقشه و دعواهای ساختگی !

نویسنده: احمد میرزاییان