پنجشنبه بیستم اردیبهشت ماه
شکست کاخ آرزوها؛

امیدهایی که بر باد رفت!

فرصت سوزی، تدارک نیم بند، انتخاب تحمیلی و غلط اعضا کادر فنی و مدیریتی تیم امید بار دیگر باعث شکستی تلخ شد تا یادآور شود از تجارب گذشته درس نگرفته ایم.

سالهای متمادی است با تیم امید مانند غریبه ها رفتار می کنیم. تکرار شکست ها هیچگاه مسئولان مربوطه را از خواب غفلت بیدار نکرده است. آنها باور ندارند با فرصت سوزی و با سرهم بندی و کار شتابزده به جایی نمی رسند.

قبول نمی کنند با تحمیل افراد در پست های مختلف و مداخلات افراد به صورت آشکار و نهان به پیکره تیم امید ضربه می زنند.

صاحب این قلم با چهار دهه فعالیت در عرصه فوتبال و رسانه به کرات ضرورت نگاه بنیادین به فوتبال پایه، به ویژه در مقطع امیدها را گوشزد کرده و پند گرفتن از غیبت طولانی در بازی‌های المپیک را یادآورشده است .

یادمان هست مسئولان فوتبال تا چه حد در قضیه هدایت و سرپرستی تیم امید با کمیته ملی المپیک جدل داشتند. این مناقشه و ‌مجادله ماهها به درازا کشید.

ابتدا حبیب کاشانی به عنوان سرپرست معرفی شد،‌ اما برای انتخاب کادر فنی دو طرف تصمیم گیرنده به نفاهم نرسیدند. در این کشاکش طولانی، حبیب کاشانی از صحنه خارج شد و مدت ها قضیه تیم امید بلاتکلیف ماند.

انتخاب عنایتی و کادر فنی او در کنار انتصابات سرپرستی و رسانه ای تیم امید هم ‌نادرست و تحمیلی بود!

شاهد این قضیه دوستان متخصص و ‌مجربی هستند که در نشستها این مباحث را‌ مطرح می  کردیم و یادآور می شدیم با این نگاه غلط نمی توان به هدف رسید. در این ارتباط خیلی نمی توان به رضا عنایتی ایراد گرفت و او را مقصر اصلی قلمداد کرد.

اگر مربیان بزرگ ‌اروپایی هم بر مصدر امور قرار می دادیم با این تدارک نیم بند و ناقص به جایی نمی رسیدیم. فوتبال ما نیازمند طراحی درست و کار اساسی و ریشه ای در مقاطع پایه است.

معدل سنی بالای تیم ملی که قلعه نویی هم بر آن صحه گذاشته، مولود بی توجهی باشگاهها به جوانگرایی و اعتماد به بازیکنان کم سن و سال است. باشگاه های ما اکثرا به نتیجه گرایی روی آورده و تحول و سازندگی را فراموش کرده اند.

نفراتی که دیروز در قالب تیم امید دربرابر ازبکستان صف آرایی کردند‌، ‌به لحاظ توانایی های تکنیکی و انفرادی کم ‌و کاستی نداشتند.

یاسین سلمانی، حزباوی، قربانی، حسین نژاد، اللهیار صیادمنش و خالدآبادی در زمره بهترین های ایران و آسیا هستند.

مشکل اصلی ما بهره نبردن از توان فردی بازیکنان در مسیر اهداف گروهی است. این نفرات می بایست ما هها کنارهم تمرین می کردند و بازی‌های تدارکاتی انجام می دادند تا به مرز هماهنگی برسند.

این فضا و شرایط هیچگاه برای تیم امید فراهم نشد. صیاد‌منش خیلی دیر به بقیه ملحق شد و با هافبک ها و مهاجمان هماهنگ نبود. خط حمله و دفاع ما کارایی لازم را نداشت.

امور بدنسازی تیم ناقص بود. مرور شیوه های بازی در تمرینات به شکل اصولی مهیا نشد. مصاف با ازبکستان و فراز و نشیب های بازی نشان داد که تیم ما به لحاظ روحی و روانی آماده این‌ پیکار مهم نیست.

حالا با حذف تیم زیر ببست و سه سال ایران از رسیدن به المپیک ‌پاریس باید چشم به بازیه ای هانگژو دوخت و منتظر معجزه بود.

نویسنده: احمد میرزاییان