پنجشنبه بیستم اردیبهشت ماه
انفجار تکنولوژی در هانگژو

سراب مدال در جاده ابریشم

بازی های آسیایی دیگری به پایان رسید، بسیاری دنبال شمردن مدال ها و حاشیه هایی هستند که متاسفانه به جان ورزش ما افتاده است اما اصلی را که فراموش کرده ایم مدیریت در ورزش کشور است.

میزبان بازی‌های آسیایی هانگژو که روزگاری پیراهن و لباس های ورزشی و حتی بلیط هواپیما را در بازی‌های آسیایی تهران از ما دریافت می‌کرد و توان مالی برای شرکت در بازی‌ها را نداشتند در نوزدهمین دوره بازی‌های آسیایی هدف‌گذاری برای کسب ۲۰۰ مدال طلا را از مدت‌ها پیش در نظر داشت.

آنها در آن روزگار از جاده ابریشم با فقر و تنگدستی به تهران آمدند تا البسه اهدایی ایران را دریافت نمایند، آنان حتی از خرید لباس ورزشی هم عاجز و درمانده بودند. کشوری که چکمه‌های دیکتاتوری خونین حزب کمونیست نای زندگی کردن را از آنان گرفته بو‌د امروز در یک انفجار تکنولوژی نه صرفا به جهت تعداد جمعیت بلکه به جهت توسعه زیرساخت‌های فراوان ورزشی مدال‌ها  را همواره درو می‌کنند.

اما در این دوره چین این بار به شیوه‌های غیراخلاقی نیز برای کسب مدال روی آورد و‌ در حقیقت با توسل به داوری، تعدادی از مدال‌های دیگران را در یک راهزنی ورزشی به زور از چنگ‌ دیگر کشورها در آورد تا به رویا پردازی کسب ۲۰۰ مدال طلا تحقق بخشد.

آنان پس از قرار گرفتن بر بام آسیا در حالی که برخی از مدال‌های سرقتی را بر گردن داشتند در میدان صلح آسمانی از شهر ممنوعه عبور کردند تا هیچ چیز برای فقیران دیروز و ثروتمندان امروز ممنوع نباشد.

چینی‌ها اگرچه مدال‌ها را درو کردند و قهرمان شدند ولی یک مدال را هرگز نتوانستند بربایند و آن مدال اخلاق بود.

از حدود دو سال پیش از بازی‌های آسیایی، وزارت ورزش قربانی بذرپاشی در ورزش شد و اتوبوسی پر از آدم های غیرورزشی از موانع متعدد درب ورودی وزارت عبور کردند و مسافرینی را در عمارت ورزش پیاده کرد که بدلیل عدم اشراف و آگاهی به ورزش سرانجام خودِ ورزش را پیاده کردند و دیری نپایید که همه‌ی غیر متخصصین فرماندار ورزشی شدند و در جاده ابریشم سراب مدال‌های رنگارنگ را می‌دیدند.

در کمیته ملی المپیک هم با همه سربازان و ماموران سدمعبر برای کسب مدال‌ها و برداشتن آن از سینه قهرمانان دیگر کشور‌ها به رجز خوانی مشغول بودند.

انفعال فرمانداران ورزشی

بعضی از فدراسیون ها رها شده بودند و برخی از آن‌ها هم به حق، فرمان فرمانداران غیرورزشی را هرگز نمی‌بردند و نمی‌خواندند و در واقع ورزش دچار یک انفعال و افت شدیدی شده و تنها متکی به استعداد ذاتی قهرمانان ورزشی بود.

جامعه ورزش فراموش نخواهد کرد که در آن اوضاع و احوال هم یک نابغه غیرورزشی وارداتی در وزارت ورزش، ورزش همگانی را نابود و صف و ستاد را با هم قاطی کرد و دستپخت این عزیز نظر کرده خورشت شوری شد که فعالان ورزش همگانی را سردرگم و کلافه کرده است.

حوزه ورزش قهرمانی و حرفه‌ای نیز در دو سال اخیر دچار التهاب و‌ درگیری‌های متعدد بود و همچون یک کِشتی‌ گرفتار طوفان زدگی شده و مرتب به صخره‌ها می خورد و نتیجه آن را در بازی‌ها، همگان دیدند.

مگر می‌شود فرمانده‌ای در این معاونت مهم مشغول باشد که همواره منشا چالش، تعارض و درگیری با روسای فدراسیون‌ها باشد به نوعی که برخی اتفاقات و درگیری‌ها شان حاکمیتی و نظارتی وزارت ورزش را خدشه دار کرد.

علاوه بر این، فقدان مدیریت حرفه‌ای ورزش در برخی از فدراسیون‌های رها شده و بی هدف و  نزاع‌‌های متعدد در درون فدراسیون‌ها که سبب ترجیح روابط بر ضوابط فنی، برای کاهش نزاع‌ها شد، جملگی به درهم تنیدن کشتی طوفان‌زده ورزش کمک کردند.

از طرف دیگر ضعف شدید معاونت توسعه مدیریت و منابع در تامین بودجه‌ و اعتبارات وزارت در دو سال اخیر نیز  مشهود بود به گونه‌ای که وزارت ورزش در قعر جدول اعتبارات و بودجه سالانه قرار گرفت و نتیجه آن عدم آماده‌سازی مناسب تیم های ملی یا تامین تجهیزات آنان بدلیل کمبود اعتبار شد.

آخر کجای دنیا کسی که مدیرکل صدا و رییس حوزه ریاست یک سازمان بوده را در معاونت مهم توسعه منابع و مدیریت می گذراند و سرنوشت یک وزارتخانه را به او می‌سپارند.

آنچه اتفاق افتاد این شد که رانتی‌های وارداتی وزارت ورزش از جاده ابریشم به سمت هانگژو چین در حرکت بودند و در تمامی طول مسیر سراب مدال‌های رنگارنگ را می دیدند. آنان در فضای مه آلود و طوفان زده ورزش کشور ۷ مدال طلا را از دست دادند و جایگاه قبلی مان را نیز.

به طور کلی عوامل عقب‌افتادگی ورزش و عدم نتیجه‌گیری مناسب در بازی‌های آسیایی هانگژو را می‌توان چنین برشمرد:

۱- دخالت بیش از حد برخی از نمایندگان مجلس در امور ورزش کشور

۲-ضعف وزارت ورزش بدلیل وجود معاونین غیرمتخصص وارداتی و عدم موفقیت آن ها در انجام وظایف اجرایی و‌ نظارتی

۳- ضعف کمیته ملی المپیک بویژه در مرکز نظارت‌تیم‌های ملی و عدم نظارت علمی و به موقع و ملاحظه‌کاری با فدراسیون‌های کم‌کار بدلیل تامین و جلب نظرات فدراسیون‌ها در مجمع عمومی کمیته ملی المپیک

۴- کم‌کاری برخی از فدراسیون‌های ورزشی و ریشه دوانیدن رانت و ورود افراد سیاسی و غیر ورزشی در فدراسیون‌ها

۵- فاصله گرفتن از اخلاق اسلامی و انسانی که در بیشتر موارد زیربنای فکری تیم‌های ورزشی ما مادی و هیچ علایمی از مکارم اخلاقی و معیار های منطبق با روح پهلوانی وجود ندارد.

۶- به سخره گرفتن واژه مشاور و عدم استفا‌ده از مشاوران متخصص در ورزش و اعطای این عنوان به افراد بیکار، کم‌کار و دوستان.

۷- غیرورزشی بودن اکثریت مدیران کل استان‌ها آن‌هم با ورود نمایندگان و تحمیل آنان به وزارت ورزش

۸- فقدان زیرساخت‌ها و اماکن ورزشی مختص تیم‌های ملی و عقب ماندن در این زمینه از اکثریت کشورهای آسیایی و جهانی

۹- عدم استفاده از روانشناسان ورزشی در امور کل ورزش کشور

۱۰- ناکافی بودن مطلق و تردید ناپذیر بودجه ورزش کشور

۱۱- وجود جو شوم و منحوس بازیکن سالاری در برخی از تیم‌های ملی که باید از مشی معلم اخلاق پرویز دهداری استفاده کرد و این امر را ریشه کن نمود.

۱۲- عدم وجود معیارهای تخصصی و تعهدی در انتخاب سرمربیان و مربیان تیم‌های ملی و بکارگیری افراد ضعیف

۱۳- انعطاف پذیری مسئولین وزارت ورزش در خصوص پذیرش و ورود افراد غیرمتخصص و سیاسی در ورزش.

۱۴- عدم استفاده از کارشناسان وزارت ورزش

و البته ده‌ها دلیل دیگر که از نظر کارشناسان و متخصصین در حال بررسی است. امید است با آمدن وزیر جدید حداکثر تلاش برای رفع موانع انجام پذیرد. ان شالله

نویسنده: علی افتخاری کارشناس ورزش