چهارشنبه نوزدهم اردیبهشت ماه
تحلیل واقع بینانه، به جای نگاه احساسی؛

دلایل سخت شدن بازی چه بود؟

بعد از فروکش کردن احساسات و زیر ذره‌بین بردن بازی و نگاه چند باره به عملکرد بازیکنان می توان دلایل سخت شدن بازی برابر سوریه را به داوری نشست و نقدی واقع بینانه داشت.

در بازی با هنگ‌کنگ ساده انگاری و دست کم‌گرفتن حریف مارا تا آستانه از دست دادن بازی پیش برد.

نهیب و تلنگری که کارشناسان و دوستان رسانه از جمله صاحب این قلم به کادر فنی و بازیکنان در آن بازی زدیم از  سر علاقمندی به فوتبال ملی بود نه از سر مخالفت با این و آن.

قلب ملت برای پیروزی بازیکنان می تپد و همه برای موفقیت این تیم دوست داشتنی دعا می کنند اما نباید از تدبیر و طراحی بازی و مقابله تاکتیکی غافل بود. متاسفانه همین شرایط در دیدار با سوریه تکرار شد. تیم‌ما هشت روز فرصت تمرین، بازسازی و ریکاوری داشت.

اعتقاد داریم ایجاد انگیزه بهتر و آماده کردن نفرات به لحاظ روحی و روانی و انگیزشی در حیطه وظایف کادر فنی بود.

در مرحله بعدی بازیکنانی که درون زمین قرار گرفتند باید دستورات تاکتیکی را پیاده می کردند. باید به آنها تفهیم می شد که کم کاری، قصور و اشتباه فردی هر یک از آنها جبران ناپذیراست.

بازیکنان باتجربه ما که تعدادی از آنها صد بازی ملی داشتند،چرا باید همه‌چیز را  به قضا و قدر می سپردند؟ در برابر سوریه همگان اعتقاد داریم که تا دقیقه ۶۰ حداقل باید چهار گل به حریف می زدیم.

درواقع تیم‌ما در خلق موقعیت، مالکیت توپ و احاطه بر بازی و برتری عددی یک سر و گردن از حریف برتر بود. سوریه که به نقش تهاجمی تیم ‌ما واقف بودتا این لحظه به دفاع فشرده و بازی بسته روی آورد.

 تغییر ریتم و آهنگ دو تیم از اواسط وقت دوم را باید با تیز بینی زیر ذره بین برد و تحلیل کرد. کادر فنی دو تیم تغییراتی ایجاد کردند و مقابله تاکتیکی هکتور کوپر هم موثر واقع شد.

حضور قلی زاده به جای جهانبخش منطقی بود و جان تازه ای به خط حمله بخشید. قدوس هم در مرکز زمین فروغ گذشته را نداشت و ابراهیمی این خلا را در خط هافبک تا حدودی پر کرد.

در این‌میان تعجب آور بود، چگونه قائدی که بهترین عنصر ما بود و دو بازیکن سوریه را‌سرگرم کرده بود، بی جهت از زمین خارج شد؟ محبی هم که جانشین قائدی شد عملکرد مثبتی نداشت و در زمین سردرگم ‌بود.

در این میان باید به تعویض های طلایی هکتور کوپر و نگاه دقیق او اشاره داشت. کوپر بر خلاف تصور همگان، در بیست دقیقه پایانی دو مهاجم‌ را روانه میدان کرد.

شماره ۱۱ سوریه (پابلو صباغ) در نوک حمله قرار گرفت و در تنها فرصت حریف یک ضربه پنالتی گرفت.

شماره 9 (علاالدین دالی) هم که بازیکنی سرعتی بود در یک ضد حمله و در یک غافلگیری محض، توسط طارمی سرنگون شد.

در این صحنه سوال برانگیز باید به ساختار دفاعی تیم ایراد گرفت و پرسید. در این صحنه رامین رضاییان کجا بود؟ محبی جوان  چرا  بازیکن حریف را رها کرد؟

دو مدافع مرکزی و هافبک دفاعی ایران چرا  پوشش درستی نداشتند؟ چرا این تعلل و تاخیر در پوشش راباید طارمی جبران‌می کرد؟

اینگونه لغزشها برای  ما که مدعی هستیم با تجربه ترین تیم مسابقات را داریم دارای ایراد و اشکال اساسی است.

در تعویض قائدی یاد مسابقات سالها پیش افتادم که ناصر خان ابراهیمی سرمربی تیم‌ملی ایران بود. در آن بازی تیم ما یک بر صفر از عربستان پیش بود و ناصر محمد خانی چهره برتر میدان بود. تعویض بی موقع او باعث آزاد شدن دفاع راست عربستان و کاهش ضریب تهاجمی ایران شد.

در آن بازی شاهین بیانی در ثانیه‌ های پایانی گل به خودی زد و در ضربات پنالتی هم نتیجه را در عین شایستگی به عربستان واگذار کردیم.

خاطره تلخی که در این ارتباط به‌یاد دارم جمله کوتاه استاد عطا‌ بهمنش در باره شکست ناباورانه تختی در برابر عصمت آتلی  از ترکیه بود (استاد در سفری که در جام نقش جهان اصفهان با دو همکارمان - محمد رزمجو و زنده یاد حسین‌ معتمدی داشتیم از زبان تختی گفتند:

مدال طلا تو چنگم بود انداختم آتلی برداشت !!

به هر حال به سرمان آمد چیزی که نباید اتفاق می افتاد.

حالا باید با جدیت و درایت کامل آماده پیکار با ژاپن شویم.

دیداری بسیار سخت و سنگین.

موضوع ریکاوری و آماده سازی در این فرصت کم و تلاش گروه پزشکی هم مهم و کار گشا است.

در فرصت ‌بعدی به نکات مهمی اشاره خواهیم داشت. شاید نیاز باشد با سه مدافع مرکزی و دو هافبک میانی و تخریبی بازی را شروع کنیم و با بازی بسته و پوشش مناسب سد راه‌ سرعت ژاپنی ها شویم.

نویسنده: احمد میرزاییان