چهارشنبه نوزدهم اردیبهشت ماه
درس گرفتن از شکست هانخ نما شده؛

نهیب جدی به تریبون سازان و مجیز گویان!

یک بار دیگر به  دلیل ساختار معیوب، راهبری غلط و تفکرات نخ نما شده، از رسیدن به جام محروم شدیم و با دست خالی میدان را ترک کردیم.

بارها گفته ایم و همگان باور داریم فوتبال و پیروزی های آن در جامعه ایجاد نشاط و شادی می کند. مایه همبستگی و اتحاد ملی می شود و به جوان‌ترها امید مضاعف می بخشد. این شعف و شادمانی باید واقعی، منطقی و حقیقی و به دور افراط و تفریط باشد.
تبلیغات یکسویه و بمباران رسانه ای اگر تصنعی و بدون عقبه اصولی باشد،قطعا آثار و تبعات منفی خواهد داشت و جو یاس و ناامیدی در جامعه پراکنده می کند.
اینکه علی رغم فقدان امکانات اولیه و ساختار نامناسب در مدیریت فوتبال، تمام نداشته هایمان را در زمین فوتبال و نزد بازیکنان جست و جو کنیم، نگاه غلطی است که در همه حال از آن ضربه خورده ایم.
چرا باید مشکلات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی و مدیریت نابسامان ورزش کشور را به فوتبال گره بزنیم و کوهی از مطالبات را به دوش بازیکن فوتبال بریزیم.
فوتبال علیرغم زیبایی هایش، به شدت بی رحم است و نباید با تریبون سازی و بولتن سازی و قلم فرسایی در پی نتایج زود گذر بود.
یک روز فوتبالیست ها را به عرش می بریم و او را فرشته‌ نجات و قهرمان ملی می نامیم و روز دیگر با یک شکست انگ کم کاری و محافظه کاری  به آنها می زنیم! چرا نمی پذیریم در مدیریت فوتبال راه را نادرست طی کرده و همگان را به بیراهه برده ایم؟


در گذشته و در زمان کی روش هم گروهی مجیزگوی محبوب، حمایت از تیم ملی را در جهت منافع خود جستجو می کردند و با تکرار حرف های بی پایه که  " ما چقدر خوبیم" همه چیز را به تاراج بردند.
وقتی ناصح مغضوب شد و مجیزگو محبوب و فضا سازی  و تریبون فروشی در اولویت قرار گرفت قطعا مجموعه اقدامات به ناکجا آباد ختم می شود؟
ماجرای تلخ و گزنده ویلموتس و به یغما رفتن پول بیت المال به سادگی و مانند آب خوردن فراموش شد و نمایندگان مردم در مجلس هم که وعده پیگیری ماجرا را می دادند یک بار دیگر در بزنگاهها سکوت و خاموشی اختیار کردند.
حضور موثر و به دور از حاشیه سازی اسکوچیچ با آن‌ نتایج درخشان هم از سوی برخی مجیزگویان  و تریبون سازان و تصمیم سازان بی خاصیت نادیده گرفته شد.
در آن واقعه تلخ به بدترین شکل با اسکوچیچ و وحید هاشمیان برخورد کردیم و بار دیگر هدایت فوتبال را به مربی ناکام گذشته دادیم تا در جام جهانی با دریافت شش گل از انگلیس با کی روش تحقیر شویم و به آخر خط برسیم.
در ماجرای کنار گذاشتن اسکوچیچ گفته شد ،او توانایی هدایت بازیکنان بزرگ را ندارد (امروز اسکوچیچ با تیم امید کرواسی به موفقیت های بزرگی دست یافته و در یک قدمی رهبری تیم ملی بزرگسالان این کشور قرار دارد).
وحید هاشمیان با آن صلابت و سابقه بازی در تیم‌ملی و رزومه عالی در کسب موفقیت علمی و ورزشی را کنار زدیم و امروز از گروهی از مربیان در نیمکت تیم‌ملی استفاده می کنیم که سابقه یک بازی ملی هم ندارند!
این مربیان جوان و امتحان پس نداده، چگونه در دوحه با بازیکنان‌ بزرگی کنار هم قرار گرفتند که بسیاری از آنها بیش از صد بازی ملی داشتند؟
این دو گانگی و تضاد و گفتار و عمل در حوزه مدیریت فوتبال و هدایت فنی را باید پاسخ دادو در فضایی کاملا کارشناسی به داوری نشست. تاسف باراست که مدیران نشسته بر کرسی ریاست فدراسیون از لزوم تکریم روسای سابق فوتبال و مربیان تیم‌ملی و پیشکسوتان فوتبال  و دعوت آنها به قطر بر آشفته  شدند، اما با زدن قفل به درب فدراسیون و با اعوان و انصارشان به دوحه رفتند؟
پیشنهاد می کنیم این عده به خودشان زحمت ندهند.تازه مسابقات ساحلی در دوبی شروع خواهد شد.راه هم خیلی طولانی نیست .با قایق های تفریحی هم می توان به سرعت به دوبی رسید و بار دیگر با نتایج ساحلی بازان و درخشش مقطعی آنها  می توان صورت مساله را پاک کرد و اندکی از شکست در دوحه کاست.
گفتنی است بازیکنان گمنام تیم‌ملی ساحلی از کمترین امکانات محروم بودند و در سکوت و بی خبری به مسابقات اعزام شدند! در ابعاد فنی وهدایت بازیکنان هم  اشکالات عدیده داشتیم.
مدیریت تیم و حضور نبی در کنار ملی پوشان برآورنده انتظارات نبود.  یک‌پراکندگی محض در اداره تیم‌ دیده می شد.
قلعه نویی و چند بازیکن بزرگ تیم  بجز مسائل فنی در امور مدیریتی هم مداخله می کردند.
مسائل فرهنگی و اخلاقی بدرستی رعایت نشد که گوشه ای از این اقدامات در زمین مسابقه و کلیپ های منتشر شده از داخل رختکن به رویت مردم رسید.
مصاحبه های  تکراری و بیش از حد و وعده های قهرمانی باعث شد تا تمرکز از بازیکن گرفته شود و انتظارات هواداران فوتبال فزونی یابد. یک روز بردها را  به دین و اعتقادات خالص مردم‌متدین گره زدیم و روز بعد از بد شانسی ها گفتیم .غافل از آنکه تیم‌ما در مسابقات عملکرد سینوسی داشت.
بر خلاف ادعاها، آنالیزها و تغییرات تاکتیکی ایجاد شده اصولی نبود و معایب دفاعی تا پایان  ادامه داشت. لغزش دفاعی و ساختار غلط تیم در دیدار با قطر به اوج رسید،اما کادر فنی هیچگاه در صدد رفع آن‌نبود.
در فار تهاجمی و اتخاذ روش های حمله هم ناموفق  بودیم و در استفاده از عناصر هجومی هم عملکرد نامناسبی داشتیم.
ژاپنی ها و کره ای ها در بازگشت از سفر و برگزاری نشست های کارشناسی راه درستی انتخاب کردند. آنها با صراحت از لغزش ها و اشتباهات فنی و مدیریتی  گفتند و بدون آنکه طفره بروند راه روشن آینده را برگزیدند.
موضوعی که هیچگاه در فوتبال ما رعابت نمی شود. واقع بینی ، درایت و طراحی را فراموش می کنیم. چشم بر واقعیات می بندیم و رشته امور را به رفوزه ها و امتحان پس داده ها  می سپاریم.

نویسنده: احمد میرزاییان