پنجشنبه بیستم اردیبهشت ماه
اتفاقات عجیب در فوتبال ایران

سرنا را از سر گشادش می دمند!

خدمت بزرگ به مربیان جوان، تحصیل کرده و آینده دار، گماردن آنها در تیم‌های ملی نوجوانان و جوانان است نه تیم ملی بزرگسالان!

در طلیعه سخن تاکید می کنیم به دانش و آگاهی و ظرفیت مربیان جوان کشور از جمله الهویی و مطهری با احترام می نگریم.

نفراتی چون دقیقی، تارتار و ربیعی هم عملکرد مثبتی در باشگاهها دارند. از ظرفیت و توانایی این قشر باید در جای درست و با حساب و کتاب استفاده کرد، وگرنه مهره سوزی کرده ایم.

شاید بیان موضوعی گویا و ساده بتواند، به تحلیل ارائه شده کمک کند و مسیری هموار پیش روی ما قرار دهد.

سالها پیش که استقلال با هدایت قلعه نویی به قهرمانی رسید، مسئولان وقت بدون در نظر گرفتن مقتضیات زمانی و ویژگی‌های خاص مدیریت تیم‌ملی، اقدامی عجولانه انجام دادند.

در آن مقطع، سپردن هدایت تیم‌ملی به امیر قلعه نویی جوان به دلایل مختلف خطا و اشتباهی بزرگ بود.

برخی از نشریات و کارشناسان که تفکرات رنگی و جانبدارانه داشتند از این انتخاب حمایت کردند اما در نشریه دنیای ورزش این اقدام را برخلاف مصالح تیم‌ملی و به زیان قلعه نویی خواندیم.

نتیجه همان شد که پس از حذف تیم‌ملی، قلعه نویی به بدترین شکل از تیم‌ملی کنار گذاشته شد (بعد از گذشت سال ها از آن وقایع تلخ هنوز قلعه نویی خاطرات بدی از آن شکل برخورد دارد و بارها آن را رسانه ای کرده است).

معتقدم پذیرش آن‌ مسئولیت از سوی قلعه نویی هم اشتباه بود.

قلعه نویی باید ضمن رد آن پیشنهاد تاکید می کرد، هنوز در ابتدای راه هستم و باید سالها کار کنم تا به مرحله پختگی برسم.

در برهه کنونی  هم رویکرد قلعه نویی در استفاده از الهویی و مطهری و... در جای بزرگی مثل تیم ملی مبتنی بر خبط و خطا است.

او که خود زخم خورده بوده، چرا این اقدام خام و غیر منطقی را در تیم ملی تکرار کرده است؟

این رویه از ابتدا در رسانه ها هم جاری و ساری بود. به مجرد حضور یک فرد در نشریات قلم به دست او نمی دادند. مرسوم بود که این روال باید پله پله و قدم به قدم طی شود و...

اینک توصیه ما به مربیان جوان هم نکات برگرفته از بزرگان رسانه و موسپیدکرده‌ها و متخصصان فوتبالی است.

اولا: هر پست و مقام پیشنهاد شده را نپذیرید.

ثانیا: یاد بگیرید این مراحل را قدم به قدم بپیمایید و با صبوری و با طمانینه به مدارج بالاتر برسید.

قبول کنید، پیمودن چهار پله از نردبان با‌ خبط و خطا و آسیب همراه خواهد بود و به جایگاه مربیان جوان هم  خدشه  جدی وارد می کند (نمونه این برخوردهای تخریبی را در باره الهویی و مطهری و... بعد از پایان مسابقات و عملکرد تیم‌ملی دیدیم).

سخن کوتاه کنیم و تصریح کنیم برادر الهویی عزیز، جای توسعه فوتبال در تیم ‌ملی و با تمریناتی نیم بند و زمانی کوتاه نیست. حرف های پای تخته ای و کلاسهای آموزشی را به زمین فوتبال و جای بزرگی به نام تیم ملی بسط ندهید. عجیب است که با این بازیهای پرفراز و نشیب و هدایت غلط از تغییرات بنیادین و مدل  و توسعه بازی حرف می زنید.

باید بپذیرید شما و دیگر مربیان جوان علی رغم آموختن مباحث دانشگاهی و تئوریک، فاقد نفوذ کلام و قدرت انتقال به بازیکنان بزرگ‌و لژیونرها هستید و در فضای سنگینی مثل جام ملتها در نیمکت میخکوب می شوید.

تاسف بار است وقتی می بینیم رحمان رضایی کنار خط و در زمان تعویض بازیکن، صفحات دفترچه را گم می کند!!

عمیقا ناراحت می شویم زمانی که فیروز کریمی با زبان طنز می گوید: کادر مربیان آنچنان در نیمکت غمگین و ناراحت نشسته بودند که با خود گفتیم نکند می خواهند عزاداری کنند!

مباحث راهبری و هدایت تیم‌ملی، آنچنان ظریف و حساس است که در مقاطعی یک تصمیم اصولی باعث تغییر نتیجه می شود. نمونه بارز این تفکر را در بازی ایران و سوریه دیدیم.

مربی سوریه در نیمه دوم و در حالی که از ما عقب بود. دو بازیکن جدید را به خط حمله فراخواند.

بازیکن اولی در اولین تصاحب توپ گل تساوی تیمش را به ثمر رساند. نفر بعدی هم در یک ضد حمله باعث اخراج طارمی و ده نفره شدن تیم ایران شد.

قطری ها هم وقتی با کی روش به هدف نرسیدند، با تدبیر و تصمیم منطقی تغییر رویه دادند و لوپز و دستیارانش را جایگزین کردند. او در مدت کوتاه اعجاز نکرد و عصای جادویی هم نداشت.

تجارب ارزشمند و هدایت اصولی ازیک سو و داشتن ساختار درست فوتبالی از جانب دیگر منجر به قهرمانی قطری ها شد. درست برخلاف ما که نه ساختار درستی داریم و نه هدایت اصولی!!

نویسنده: احمد میرزاییان