پنجشنبه بیستم اردیبهشت ماه

پایان ماراتن حرمت شکنی در وزارت ورزش

از زمان حضور تیمسار ها در سازمان تربیت بدنی عمارت ورزش پذیرای افرادی بیرون از سازمان بود که گاهی اتوبوسی می‌آمدند.

اوایل انقلاب آموزش و پرورشی‌ها تمامی پست‌های سازمان تربیت بدنی را به تصرف خود درآوردند و نه تنها ریاست، معاونت‌ها و مدیران کل ستادی را تصاحب شدند بلکه فدراسیون‌ها که آن زمان انتصابی بود هم به آموزش و پرورشی‌ها سپرده می‌شد.

احمد درگاهی، جوان آن روزگار اگرچه با تیم مدیریتی خود خوش درخشید و سازمان تربیت بدنی را در اوج جنگ تحمیلی با درایت و مدیریت خود به خوبی اداره کرد ولی «سازمانی ها»  از حضور مهمانان ناخوانده هرگز رضایت نداشته و حتی گاهاً ناراضیان در سازمان تربیت بدنی با آنان درگیر می‌شدند.

کارشناسان سازمان تربیت بدنی در حسرت گرفتن پست و ارتقای شغلی در خانه خود بودند ولی این امر به ندرت انجام می‌شد، در حالی که حسین رضوی معاون فنی سازمان تربیت بدنی بود افراد قدرتمند و صاحب نامی همچون سعید کاشفی، محمد مایلی کهن، رضا صنیعی، بهرام افشارزاده و... توانمندترین افراد سازمانی بودند که می‌توانستند بهتر از وی مدیریت کنند ولی قدرت حاکم در دولت وقت اعتماد به کارشناسان سازمان تربیت بدنی نداشته و آنچه سازمان تربیت بدنی وقت خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد.

 آموزش و پرورشی‌ها اگرچه از وزارت خود به سازمان تربیت بدنی آمده بودند ولی به گمانم نخستین افراد و گروهی بودند که در زمان شعار تعهد به جای تخصص با تخصص ورزشی به ورزش خدمت کردند. پس از حضور تمام قد و پررنگ مهمانان ناخوانده فرهنگی در عمارت ورزش افراد غیرمتخصص ورزشی به تاسی از شعار تعهد به جای تخصص عمارت ورزش در پارک شهر را به تصرف خود درآوردند.

در بین آنان از مخابرات تا نساجی و از تمامی تخصص‌ها منهای ورزش بر ورزش حکمفرما شدند و کارشناسان سازمان تربیت بدنی در حسرت گرفتن پست‌های کلیدی ماندند. داوودی شمسی از مخابرات عده‌ای سیمبان را با خود اتوبوسی به سازمان تربیت بدنی آورد تا شعار بی‌محتوای تعهد به جای تخصص را تحقق بخشد، هاشمی طبا با تخصص نساجی بدون اتوبوس و تنها به سازمان تربیت بدنی آمد و پس از گذشت چند ماه از حضورش با استفاده از افراد بیرون از سازمان تربیت بدنی سر انجام نیم نگاهی به تخصص کارشناسان سازمان تربیت بدنی کرد و کم کم به آن کارشناسان اعتماد کرد تا با همکاری و در کنار آنها لقب بهترین رئیس تشکیلات ورزش را به خود اختصاص دهد.

 راز موفقیت هاشمی‌ طبا در سه چیز بود یکی کشیدن خط بطلان بر شعار توخالی و مخرب تعهد به جای تخصص و دیگری اعتماد به کارشناسان  و کارکنان سازمان تربیت بدنی سومین راز موفقیت هاشمی طبا این بود که در کنارش مردان بزرگی همچون تقدس، فائقی، سعید کاشفی، اسلامی، بهرام افشار زاده، محمد مایلی کهن و مرحوم رضا صنیعی بودند که تکرار این افراد دیگر غیر قابل تصور است.

پس از هاشمی طبا که ترمز اتوبوس ها را در راه ورود به سازمان تربیت بدنی کشیده بود و حرمت و ارزش برای کارکنان ورزش قائل بود، دگر بار افرادی با فرمان اتوبوس در دست با تخصص های غیر ورزشی به سازمان تربیت بدنی آمدند و کارشناسان وزارت ورزش را منزوی و پستهای کلیدی را بین معتقدان به شعار ""تعهد بجای تخصص "" تقسیم کردند و آسیب بسیار جدی به ساختار ورزش کشور وارد کردند.

در بین رؤسای سازمان تربیت بدنی و وزارت ورزش افرادی هم بودند که خوب کار کردند ولی غالبا اهمیتی به کارکنان وزارت ورزش نمی‌دادند. بعضی از آنها و معاونین شان گاها به صاحب خانه بی احترامی می‌کردند از آن جمله فردی که اخیرا خیابان سایه را ترک کرد و شرش از سایه ورزش کم شد.

کیومرث هاشمی که مراحل پیشرفت مدیریت ورزشی را با توانمندی های خود طی کرده و در کارنامه خود همه فاکتورها را دارد با آمدن بعنوان وزیر ورزش به کارکنان و کارشناسان وزارت ورزش اهمیت و ارزش قائل شد و سوت پایان ماراتن بی حرمتی به صاحب خانه را بصدا درآورد و در انتصابات اخیر از بين همکاران خود افرادی را منصوب کرد.اینروزها چشمان تیزبین کارکنان وزارت ورزش به طبقه چهارم وزارت خانه خیره شده تا ببینند که "وزير "یا بقول خودشان "کیومرث " پستهای کلیدی را به صاحب خانه می‌دهد یا با فشار های سرسام‌آوری که از همه طرف به وزارت ورزش وارد میشود میهمانان ناخوانده وارد می‌شوند.

کیومرث هاشمی بسیار تلاش و مقاومت کرده تا از همکاران خود در پستهای وزارت خانه استفاده کند. او مرد متخصص و دانا و پاک دستی است که در زمان ریاست بر کمیته ملی المپیک هم همواره حرمت کارکنان کمیته ملی المپیک را حافظ بود و از کارکنان کمیته المپیک در پستهای کلیدی استفاده می کرد.

چیزی که امروز کارکنان کمیته ملی المپیک از آن زجر می کشند و اکثرأ منزوی و در اتاق های خود بدون داشتن پست منتظرند تا ۴ سال تمام شود شايد روزنه‌ای ایجاد شود که آنان در خانه و تشکیلات سازمانی خود ارتقا ای شغلی پیدا کنند و حلقه های رنگ پریده المپیک رنگهای واقعی خود را بازیابند.

نویسنده: دکتر علی افتخاری