پنجشنبه بیستم اردیبهشت ماه
دقایقی با مربی افسانه ای والیبال

ولاسکو: بازو های بلند مهمتر از قد بلند است

خولیو ولاسکو، مربی افسانه ای والیبال جهان نامی آشنا در دنیای توپ و تور است.

رکوردهای جاودانه اش در تیم ملی ایتالیا و نقش بی بدیل وی در ایجاد دگرگونی در ساختار تیم ملی والیبال ایران همه به یاد دارند.

وی اگرچه در مکتب ایتالیایی ها آموخته است اما به الگو و سرمشق همه مربیان دنیا تبدیل شده است. گفتار وی را در زمان مربیگری اش در ایران به یاد داریم که چگونه ورزش و فرهنگ را عجین یکدیگر تلقی کرده بود و با این مقدمه برآن شده ایم تا نگاهی به یکی از مصاحبه های چندی پیش استاد ولاسکو بیاندازیم و به یاد بیاوریم که چه بزرگمردی را در والیبال داشتیم و از دست دادیم.

آنچه در پی می آید گزیده هایی از گفته های مرد مو نقره ای والیبال دنیا است.

در سال ۲۰۰۵ ( ۱۳۸۴ شمسی)، ولاسکو به خاطر سابقه کاری خود در رده مربی به عضویت تالار مشاهیر بین المللی والیبال آمریکا، پذیرفته شد. ولاسکو در دوران طولانی کار خود، سرمربی تیم های ملی اسپانیا، آرژانتین و ایران بوده است. او چندی مدیر فنی تمامی تیم های مردان ایتالیایی بود و اکنون سرمربی تیم ملی بانوان ایتالیا است، خوان سیچلو دیگر مربی نام آشنا والیبال دنیا دستیار وی شده است.

مسابقات قهرمانی مردان زیر ۲۱ سال جهان در سال ۲۰۲۱  را به یاد داریم که برای ایتالیایی ها عالی به پایان رسید. آنها بدون باخت عنوان قهرمانی جهان را به دست آوردند، ولاسکو در تمام مسابقات همراه تیم بود و در تمرینات شرکت کرد و فوق ستاره هایی مانند میچلتو و جیانلی را رو کرد. ولاسکو در مصاحبه ای به راز موفقیت ایتالیا در سال های اخیر پرداخته.از اهمیت اشتیاق در مربیگری؛ نحوه تشخیص پتانسیل یک بازیکن و موارد دیگر والیبال نظرات خود را گفته که در زیر آنها را می خوانیم.

راز  موفقیت اخیر تیم های ایتالیایی چیست؟

ولاسکو مطمئن است که راز خاصی در رابطه با موفقیت ایتالیا در چند وقت اخیر وجود ندارد. فقط در سال ۲۰۲۱، ایتالیایی ها چهار موفقیت بزرگ را به دست آوردند. قهرمانی در مسابقات قهرمانی اروپا (مردان و زنان) و هر دو قهرمانی جهانی در رده های زیر سن (زنان ۲۰ و مردان ۲۱  سال).

ولاسکو اضافه می کند: برخی از کشورها با تیم های جوان پیشرفت خوبی دارند، ایتالیا، آرژانتین، لهستان و روسیه را می توان در زمره این کشورها دانست. برخی از کشورهای دیگر، مانند آلمان، به پیشرفت نزدیک هستند اما در درون پیشرفت  نیستند. فکر می‌کنم این تفاوت به دلیل تعداد باشگاه‌هایی است که با تیم‌های جوان کار می‌کنند و به کیفیت کار مربیان بستگی دارد. سرمایه گذاری فدراسیون ها هم در این کار نقش دارد اما این کافی نیست. اگر باشگاه ها پیشرفت خوبی نداشته باشند، شما فقط چند بازیکن خواهید داشت.

ایتالیا کشوری با شهرهای کوچک است و هر شهر یک تیم والیبال دارد.کاری که ما الان این روش را انجام می دهیم این است که وضعیت باشگاه ها به خصوص باشگاههای کوچک را بهتر کنیم.

تیم‌هایی که در سوپرلیگ بازی می‌کنند، مربیان بدنسازی و کادر فنی آنها سطح خوبی دارند اما باشگاه‌های کوچک به اندازه کافی مربی بدنساز و کادر فنی ندارند، بنابراین ما در صدد تشکیل یا بوجود آوردن نوع دیگری از  باشگاه در ایتالیا هستیم. در طول زمستان، یک گروه منتخب از بازیکنان و مربیان از هر منطقه به رم، که مرکز ورزش ها است می روند و به مدت یک هفته با کادر ما کار می کنند. البته ما هم به باشگاه ها می رویم که با آنها صحبت می کنیم، به آنها کمک می کنیم.

مربیگری نوازندگی است

در ایتالیا، در والیبال زنان، ما شماره یک هستیم (بر اساس جدیدترین رده بندی فدراسیون جهانی والیبال ۲ آوریل ۲۰۲۴ تیم مردان والیبال ایتالیا در مکان سوم و تیم زنان در رده پنجم قرار دارند.) همه دختران می‌خواهند والیبال بازی کنند، ما هیچ رقابتی نداریم. اما وقتی صحبت از والیبال مردان به میان می‌آید، یک هدف بسیار مهم داریم - جذب پسرها، نه اینکه منتظر بمانیم. آنها بیایند بگویند "لطفا، من می خواهم والیبال بازی کنم". ما باید به دنبال آنها باشیم. و نه تنها به مردان قدبلند، بلکه به کمیت نیز نیاز داریم.

"اما بصورت کلی معتقدم دلیل موفقیت اخیر، تعداد بازیکنان، تعداد باشگاه ها و تحصیلات مربیان است. در امر آموزش من همیشه بیشتر در مورد چگونگی عمل گرا بودن بحث می کنم. یک مثال می آورم : اگر فرزند خود را به مدرسه ابتدایی بفرستید، کودک شما خواندن، نوشتن و اولین عملیات ریاضی را می آموزد. هر معلمی باید بداند چگونه دانش آموزان را آموزش دهد. اما اگر وانمود کنید که معلم تمام تئوری های موجود برای سطح بعدی را می داند٬ شاید اینطور نباشد.

در مورد مربیان هم همینطور است. ما به مربیان زیادی نیاز داریم که خواندن، نوشتن در والیبال را یاد بدهند، نه مربیانی که همه چیز را بدانند. اگر مربی زیر ۱۴ ساله ها این کار را انجام دهد، مشکلی نیست. اگر مربی زیر ۱۶ ساله ها دانش خود را ارتقا دهند، ما در مسیر خوبی هستیم.اما اگر مربی زیر ۱۸ ساله ها  نسبت به مربی زیر ۱۶ ساله ها به دانش خود بیشتر اضافه کند. امر خوبی خواهد بود. راهش همین است.

او می گوید: لازم نیست همه مربیان همه تئوری ها را بدانند.من بعد از ۴۰ سال کار تئوری بازی را می دانم، اما در دو سال اول کار همه چیز را یاد نگرفتم.

علیرغم پیشرفت های زیادی که تیم های ایتالیایی در سال های گذشته داشته اند، هدف اصلی فقط پیروزی است؟

از نتایج راضی هستم، اما فکر می کنم می توانیم خیلی بیشتر پیشرفت کنیم. وظیفه ما فقط برد نیست. ما باید فعالیت را توسعه دهیم. کار کرده ایم ٬ هنوز هم باید سخت کار کنیم ٬ تا نه فقط بهترین‌ باشگاه ها را بلکه همه باشگاه‌ها را بهبود ببخشیم. ما می‌توانیم خیلی پیشرفت کنیم به دنبال راه هایی هستیم که با بازیکنانی کار کنیم  که توانایی های فیزیکی بالایی دارند. ما از قبل تعدادی این چنین بازیکن داریم، اما گاهی اوقات این جمله را می شنوم:  به دلیل فرم بدنی"این بازیکن یک قدم جلوتر است.

برای من مهم نیست که بازیکن یک قدم جلو باشد، مهم این است که او در چه سنی می تواند به این حالت برسد. زیر ۱۶ سالگی برای او بهتر است؟ اما وقتی ۲۲ ساله شد چی، چه کسی امکان رسیدن  به این پیشرفت را دارد؟ بنابراین، ما باید پیش بینی کنیم. ما قطعاً کار خود را انجام می دهیم، اما می توانیم به نحو بهتر انجام دهیم.

مربیگری را چگونه تعریف می کنید؟

مربیگری یعنی داشتن اشتیاق شدید به این شغل.ولاسکو توضیح می دهد که مربیگری مانند هر حرفه دیگری نیست و شامل برنامه کاری و نکات از پیش تعیین شده نمی شود. و می گوید٬تاریخ والیبال، در بعد کوچکتر  تاریخ مربیان است. فکر می کنم برای تیم های جوان مربی همه چیز است. شما نمی توانید وانمود کنید که یک تیم جوان، در آغاز کار، یک مدیر و یا یک ... دارد٬ تیم  مربی هم دارد. و یک مربی به اشتیاق نیاز دارد! مربیگری فقط یک شغل نیست، مربی بودن مثل نوازنده بودن است. مربی میتوانید در شهر بزرگ یا  در سالن بزرگ بازی کنید، اما می تواند در مکان های دیگر نیز بازی کند.

مثلاً در آرژانتین چیزهای بسیار کمی داریم. در ایتالیا چیزهای بسیار بیشتری داریم . پول، منابع و همه چیز. اما در آرژانتین، مربیان پرشور زیادی داریم. آنها برای پول کمی کار می کنند، اما کار می کنند.

لطفا در مورد جذب و آماده سازی مربی نظرت تان را بیان کنید؟

ولاسکو: دو نوع مربی وجود دارد، اول، ما بازیکنان سابق را داریم و دوم معلمان تربیت بدنی داریم که این چالش را بر عهده می گیرند. بازیکن سابق بیشتر در مورد والیبال می داند اما بسیاری از جنبه های آمادگی بدنی را نمی داند. مربیانی که معلمان تربیت بدنی هستند احتمالاً بیشتر در مورد تئوری می داند، اما شما باید در مورد والیبال به آنها آموزش دهید. بنابراین، ما باید بدانیم که چه چیزی برای آموزش به این دو گروه مختلف از مربیان داریم.

بحث این است که شما به آنها چه می آموزید، چگونه این مربیان را آماده می کنید. چه چیزهایی را باید آموزش دهید.

نقش مربی در تیم جوان؟

برای یک تیم جوان، زندگی اجتماعی بسیار مهم است، بنابراین ما باید فقط روی کارهای فنی تمرکز نکنیم. وقتی من شروع به بازی کردم، مربی ما نه فقط مربی بلکه سازمان دهنده زندگی ما بود، او به نوعی استاد و مرشد بود. ما ۱۵ ساله بودیم، با او می رفتیم تا مسابقات لیگ های اول را ببینیم. زندگی من در دوران نوجوانی حول محور والیبال بود و به نظر من، زندگی مربی باید همینطور حول محور والیبال باشد. مربی باید این را احساس کند، فکر کند یا بپذیرد که کار او بر محور آموزش در زندگی اجتماعی است .مربی باید این سبک زندگی را دوست داشته باشد، اگر آنها این کار را نکنند آموزش به کار بسیار دشواری تبدیل خواهد شد.

گویا از این تز دفاع می کنید؟

البته، مهم است، اما عوامل دیگری نیز وجود دارند. به عنوان مثال، در آرژانتین همیشه در بین ۴ یا ۵  والیبال برتر جهان قرار دارد. (بر اساس رده بندی فعلی۹ آوریل ۲۰۲۴ آرژانتین در رده مردان تیم ششم جهان است) ولی لیگ خوب نیست. چرا؟ زیرا بازیکنان آرژانتینی زیادی در خارج از کشور بازی می کنند. حدود 40 بازیکن از آرژانتین اکنون در لیگ های کشور های دیگر از جمله - فرانسه، یونان، ایتالیا و ... بازی می کنند. این در حالی است که بازیکنان جوان محلی آرژانتین در لیگ اول بازی می کنند، زیرا بهترین بازیکنان بیرون رفته اند.

شاید در برخی کشورها، آنها امکانات بهتری برای کار داشته باشند . اما می بینید، اشتیاق همه کارها را انجام می دهد. در مقایسه با کشورهای دیگر که می توان در مدرسه به عنوان معلم تربیت بدنی شغل پیدا کرد و احساس امنیت کرد و بس. با این حال، من معتقدم که شما می توانید هر دو را انجام دهید. اگر بخواهید می توانید صبح معلم تربیت بدنی و بعد از ظهر مربی باشید.

باز هم به اشتیاق نیاز داریم و این باعث می شود فکر کنم که شاید لازم باشد به دنبال بازیکنان سابق بگردیم که هنوز این علاقه و اشتیاق را دارند. آنها ۴۰ سال دارند و تازه کارشان را تمام کرده اند و به فرصتی برای کار نیاز دارند.شاید ایده معلمان تربیت بدنی به عنوان مربی در همه کشورها خوب نباشد. در این راه، ما باید به دنبال بازیکن باشیم، شاید باید به دنبال یک مربی باشیم و منتظر حضور مربی نباشیم.

 به نظر می رسد از سیستمی استفاده می کنید که بوسیله آن از پتانسیل بازیکن اطلاع حاصل می کنید و تشخیص می دهید که بازیکن در چه زمانی  می تواند به بالاترین سطح برسد .لطفا در این مورد صحبت کنید؟

برای ارزیابی این که آیا بازیکنان پتانسیل لازم را دارند یا نه 5 خصوصیت زیر را در نظر می گیرم:

۱- داشتن بازو های بلند. من هرگز بازیکنانی که ۲ متر قد دارند ، ولی بازوهای کوتاه دارند را نمی خواهم.. بازیکنانی با ۱۹۰ سانتی متر قد با بازوهای بلند را ترجیح می دهم.

۲- آنها چقدر می پرند؟ زیرا پرش تنها پرش نیست، پرش به معنی سرعت است.این دو مورد  ابزار های عینی هستند، سه مورد دیگر ذهنی هستند.

 ۳ - تکنیک های پایه بازیکن در چه سطحی هستند؟

۴ - ظرفیت او برای بازی چیست ؟(لزوماً موارد یکسان نیستند. گاهی اوقات تکنیک خوب نیست، اما آنها می دانند چگونه بازی کنند)

۵ -  آخرین چیزی که تصور آن دشوار است حدس زدن ظرفیت یادگیری است.

برخی بازیکنان در سن 16-۱۷-۱۸ سالگی خیلی خوب کار می کنند، اما بعد از این رنج سنی دیگر پیشرفت نمی کنند.من برخی از چنین بازیکنان را می شناسم.اما دلیل عدم پیشرفت را نمی دانم.  ظرفیت یادگیری لزوماً نتیجه استعداد یا تمایل نیست. من بازیکنان باهوشی را می شناسم که سخت کار می کنند و پیشرفت نمی کنند. نمی دانم با این ظرفیت به دنیا آمده اید یا نه، اما شاید شما آن را در خانواده ٬ یا در سال های اول دبستان دنبال کنید؟

 بنابراین ٬این امر لزوماً ژنتیکی نیست. این ظرفیت برای بهبود به این معنی است که برخی از بازیکنان به راحتی به اهداف می رسند. ما در جامعه ای زندگی می کنیم که به سرعت در حال توسعه است و به سرعت تغییر می کند. افرادی که به راحتی با تغییرات سازگار می شوند، کمتر رنج می برند.

در بین ستاره های بزرگ: اسطوره ها و مدل های والیبال را داریم.

شما رهبری نسل پدیده ها را بر عهده دارید، بنظر شما بازیکنان جوان به اسطوره ها نیاز دارند؟

به عنوان مثال،  اکنون، الساندرو میچیلتو یکی از بازیکنان برتر است. (با ۲۱۱ سانتی متر قد یک بازیکن حرفه ای است که در پست مهاجم کناری در تیم ملی والیبال ایتالیا بازی می کند.) او همه چیز دارد - او خوب می پرد، او باهوش است. اما فکر می‌کنم در والیبال مردان باید توجه داشته باشیم و مراقب باشیم که همیشه در مورد بازیکنان برتر صحبت نکنیم.

زیرا که بازیکن برتر چیزی فراتر از یک بازیکن معمولی است، مانند یک افسانه یونانی است. من اسطوره ها را دوست ندارم افسانه ها کمک نمی کنند، مدل ها کمک می کنند. این دو متفاوت اند.

اکنون، همه در مورد میچیلتو صحبت می کنند اما ما می توانیم در مورد بازیکنان دیگری نیز صحبت کنیم که به بچه های واقعی نزدیک تر هستند. شاید بتوانیم در مورد جیبا، کوبیاک، یا پاپی صحبت کنیم. بازیکنانی که برای پسر های جوان تر الگو هستند. بنابراین یک بازیکن جوان می‌تواند فکر کند: "اگر خوب دریافت کنم، اگر خوب دفاع کنم، اگر بلاک اوت بازی کنم(حالتی که توپ پس از برخورد  به دفاع روی تور در خارج از زمین بازی فرود آید)، شاید بتوانم در تیم ملی هم بازی کنم.

 قد میچلتو بالای دو متر است، اما در مورد آنهایی که قد شان ۱۹۰ سانتی متر است  و آنهایی که به بالاترین سطح  در والیبال رسیده اند ٬چی؟  این باعث ایجاد اشتیاق می شود. گاهی مربیان این اشتباه را می کنند که بیشتر ستاره های بزرگ را نشان می دهند، اما ما به نمونه های واقعی نیاز داریم. من دوست دارم به جوان‌ها نشان دهم که «ستاره‌ها» هم اشتباه می‌کنند: مثلاً «ببین، لئون چقدر اشتباه کرد». زیرا اگر همیشه آنها را تصحیح کنید و بقیه خیلی کامل به نظر برسند، سخت است. هرکسی میتواند اشتباه کند.

نظر شما در مورد عملگرا بودن با تمرین و برنامه چیست؟

گاهی اوقات، مربیانی که مربی تیم های زیر ۱۴ سال هستند، اعلام می کنند که پسرانی دارند که می گویند به تمرین خواهندآمد ، اما در نهایت نمی آیند. چرا؟ چون وقتی مادر می رود تا بپرسد چند بار در هفته باید بچه اش را با ماشین به تمرین بیاورد ٬مربی گفته - چهار بار تمرین و یک مسابقه. و مادر با خودش فکر میکند که راننده تاکسی می شود.

بنابراین، بهتر نیست بگوییم «بیایید با دو بار در هفته شروع کنیم!»؟ وقتی ویروس والیبال وارد شد، شما به عنوان یک مربی می توانید دفعات را به چهار بار افزایش دهید.

منظور من از عملگرا بودن همین است. گاهی اوقات بهترین برنامه بدترین برنامه است. باید ببینیم وضعیت چگونه است. ما نباید موارد را در تیم های جوان کپی-پیست کنیم. وقتی در آرژانتین مربی تیم های جوانان بودم، همیشه چهارشنبه ها آنها را آزاد می گذاشتم. آنها می توانستند یکشنبه و چهارشنبه درس بخوانند . و تمرین هایی را که آنها از مدرسه می گرفتند کنترل می کردم، بنابراین همه والدین را هم همراه خود داشتم. اگر بازیکنان در مدرسه خوب نبودند، می توانستند به تمرین بیایند، اما نمی توانستند به مسابقه بروند. همه پدر و مادرها مرا دوست داشتند، زیرا  من بودم که می جنگیدم.

متخصص والیبال وقتی صحبت از حرفه اش می شود آن را به اشتراک می گذارد همیشه احساسات خود را دنبال می کند ؟

گاهی اوقات دلم برای مربیگری تنگ می شود. من بیشتر از خود مسابقه دلتنگ کار مربیگری می شوم، زیرا عاشق تدریس هستم. اما من احساساتم را دنبال می کنم. اگر احساس کنم می خواهم دوباره مربیگری کنم و اگر فرصت خوبی داشته باشم، شاید بتوانم آن را انجام دهم.هرگز برای زندگی ام برنامه ریزی نمی کنم، بطور معمول زندگی می کنم. من نمی گویم "من این کار را می کنم" و  یا آن کاررا انجام می دهم. همچنین این چیزی است که من به مربیان جوان می گویم که نگویید"من این کار را می کنم" و آن را انجام می دهم.در ضمن ٬ من به مربیان جوان این حرف ها را می گویم : اگر من مربی تیم های جوانان هستم.

در حال حاضر شغل من همین است. اما نمی دانم چگونه به سطح اول خواهم رسید. بعد از اینکه به سطح تیم اصلی در آرژانتین رسیدم، فکر نمی کردم در تیم ملی سرمربی باشم. به آنچه در  آن زمان داشتم فکر کردم.گاهی مربیان زیر ۱۴ سال به سوپرلیگ فکر می کنند.بهتر است، شما در مورد لیگ خود،همه چیز را دسته بندی و مطالعه کنید.در نهایت اگر کار خوبی ارائه کردید، مطمئن باشید که شاید به تیم زیر ۱۸ بروید. یعنی اگر خوب کار کنید٬ پیشرفت خواهید داشت. البته، شما می توانید یک پرش انجام دهید، اما هنوز راه درازی پیش رو دارید.

برداشت: رحیم رحیم زاده