وقفه ایجاد شده در فوتبال خیلی از موارد بویژه نقاط تاریک را به محاق فراموشی سپرد که یکی از کاستی ها بی اعتنایی به باشگاههای سازنده و مردمی است.
نمونه عینی این معضل در مورد" قوی سپید" و یا همان تیم پرطرفدار ملوان مصداق دارد. تیمی ریشه دار با کارنامه و بیلانی درخشان که سالهاست به سبب ناکارایی، سیر انحطاطی طی میکند.
مگر می شود از فوتبال دیار سرسبز و مستعد گیلان گفت و نامی از ملوان نیاورد و از قوی سپید لب بر زبان نگشود؟!
تیمی که سالها در منظومه بزرگان فوتبال ما قرار داشت و برای مدعیان شاخ و شانه می کشید، چند سالی است که در جا می زند و حتی در لیگ یک هم حرفی برای گفتن ندارد.
در این راستا بارها نوشته ایم و زنگ خطر جدی را بصدا در آورده ایم ولی انگار نه انگار که این همه هوادار سینه چاک خون دل میخورند و زانوی غم در بغل میگیرند.
متاسفانه مسوولان این خطه از خواب غفلت بیدار نمیشوند تا گردن ملوان از مو هم نازکتر شود و روی لبه تیغ حرکت کند.
این فرایند به روزمرگی و عادتی کاملا نادرست تبدیل شده و قوی سپید را به مسلخ بی برنامگی برده است.
بیم آن می رود در صورت بی مبالاتی ها و ناکارآمدی ها از ملوان فقط یک نام باقی بماند و قوی سپید نفس های آخر را بکشد.
کاش در ایام کرونایی، مدیران منطقه آزاد انزلی و سایر مقامات در پرتو همگرایی از این وضعیت شکننده درس عبرت بگیرند و راه برون رفت را بیابند.
آیا دایره ناکارایی ها کاهش می یابد و تفرقه و تشتت جايش را به فراست و موازین حرفه ای خواهد داد؟!
آرزو میکنیم این خواسته محقق شود و قوی سپید از پیله ندانم کاری نجات یابد.
به آن امید