پنجشنبه بیستم اردیبهشت ماه
نیم نگاه

چشم ها را باید شست

فوتبال ایران در ادوار گذشته در سایه نام های بزرگ رشد کرده است و این نام ها چه به عنوان بازیکن و چه به نام مدیر سرپرست، کمک های شایانی به ورزش ملی ما کرده اند و بی انصافی است که این نام ها را نادیده بگیریم.

باید بپذیریم که بزرگان و موسپیدان دیروز، به حکم طبیعت جای خود را به این جوان ها اگر در سایه سار هدایت و حمایت نامداران و تجربه داران قرار نگیرند و رسانه ها نیز همگام با جوی که هر از گاهی خواهی یا نخواهی در ورزش موج ایجاد می کند، حرکت کنند هرگز دور به نسل های بعدی نمی رسد. در صورتی که زندگی همیشه ادامه دارد و هر کسی چند روزه نوبت اوست. با این مقدمه بد ندیدیم که سوای نگاه دیرباورانه ای که ما هم گاهی با آن درگیر هستیم، از یک انتخاب عزیزی خادم تحلیلی دگرگونه داشته باشیم و گزینش مجتبی خورشیدی را به عنوان سرپرست تیم ملی فارغ از نام ها و نشانه ها مورد ارزیابی قرار دهیم. به راستی این پرسش مطرح است که اگر فردی با داشتن تحصیلات عالیه در فیزیولوژی ورزشی، مدیریت راهبردی ورزش نتواند کنار تیم ملی قرار  بگیرد، چه کسی می تواند. خورشیدی از سال 1375 سوای کارهای آموزشی و مربیگری در امور اجرایی دو باشگاه مهم پایتخت راه آهن و استقلال هم صاحب مسئولیت بود و به چم و خم این ورزش و سرو کله زدن با قهرمانانی که روحیاتی حساس دارند، به خوبی آشناست. امروز وقتی که می خوانیم فلان رئیس فدراسیون در بهمان رشته ورزشکاران و مربیان منتقد را تهدید به شکایت و دادگاه می کند، بیشتر به ارزش حضور جوانان تحصیلکرده و البته صبور در صحنه فوتبال پی می بریم و ما فکر می کنیم که مجتبی خورشیدی می تواند تعاملات سازنده ای را با ملی پوشان فوتبال داشته باشد و رابط و پل ارتباطی ارزشمند و سازنده ای میان فدراسیون فوتبال و مربیان این رشته باشد پس جا دارد که ما و رسانه ها نیز چشم هایمان را در این باره بشوییم و به قضایا جور دیگری نکنیم.

نویسنده: رضا اسماعیلی