چهارشنبه نوزدهم اردیبهشت ماه
خواب و بیدارِ فوتبال؛

دورهمیِ همه رفیقان با طعم هندوانه!

 فوتبال جادویی است که همه قاره ها و مردمان دنیا را در خود فرو برده است. فرقی نمی کند که فرد عادی باشد یا یک نویسنده تخصصی. آنچه در پی می آید نگاه یک شخصیت رسانه ای درباره فوتبال است.

قرار است در حوزه فوتبال بنویسم؛ بنابراین اولین پرسش این است ، به کدام مجوز تا این اندازه ولنگاریِ هزینه کرد در فوتبال وجود دارد؟ اگر بپذیریم مدیران، در بودجه ریزی سالیانه رقمی کلان برای ورزش با اولویت (دال) به عنوان زیرمجموعه امور فرهنگی اخت صاص می دهند، آیا هدف گذاری را نیز شفاف بیان داشته اند؟ به عبارت دیگر براساس علم اقتصاد، میزان سرمایه گذاری یا هزینه را بر مبنای کدامین پارامترها در کفه برداشت و استحصالِ سود، قرار می دهند تا شاهین ترازو، تراز شود؟ و آیا اصولا هزینه در ورزش به شکل عام و به ویژه در دنیای فوتبال به طور خاص، پس از گذشت چندین سال، چه دستاوردهایی برای کشور و ملتی که علی القاعده متولی پرداخت این هزینه هاست در برداشته است آیا صرفا شادی و هیجانات ناشی از برنده شدن در میادین ورزشی و سرگرمی مردم ملاک پرداخت هزینه هاست؟ اگر نیست پس جایگاه ما در ورزش حرفه ای کجاست؟

اجازه بدهید باور کنیم که یکی از اهداف سرمایه گذاری در ورزش ، به مصداق پیشگیری بهتر از درمان، گامی موثر در سلامت جسمانی و روانی جامعه برداشته است، اما تمام ماجرا همین است؟، آیا باید بپذیریم  تمامی پول و امکاناتی که مسئولان در اختیار مجموعه فوتبال می گذارند در جای واقعی خود و عادلانه هزینه می شود؟

منظورم کاملا روشن است ، وقتی صحبت از فوتبال می کنیم یعنی؛ دستمزدهایی سرسام آور و حیرت انگیز برای پرداخت به بازیکن، مدیر، کادر فنی ، سرپرست، تدارکات، امکانات سخت افزاری و نرم افزاری، خوراک، پوشاک، مسافرت های هوایی درونی و برونی ، پاداش و هزاران بریز و بپاش دیگر برای باشگاه های دولتی و سایر ارکان و تشکل های اقماری وابسته به فوتبال از جیب ملت! هزینه می شود و این درحالیست که اکثریت نیروی جوانِ جویای شغل،ازدواج و زندگی ، نگران آینده خود هستند و نه نگران فوتبال!

هر کدام از این هزینه ها بر مبنای کدام توجیه اقتصادی، سودآوری و تولید سرمایه ناخالص ملی در قبال هزینه های پرداختی از سوی بیت المال عمومی اجرا می شود؟ اگر فوتبال فقط برای سرگرمی است رسما و صراحتا اعلام کنند تا افکار عمومی متوجه بشوند که چرا فقط عده ای اندکِ آویزان و چسبیده باید از بغل این تنور، تن و بدنشان گرم شود و اکثریت جامعه جوان، در سودای یک زندگی متوسط، سردرد نصیبشان شود؟

اینکه فوتبال دارای بیشترین مخاطب بین ورزش های رایج قرار دارد بحث اصلی است، ولی هنگامیکه برای جمع آوری داده های میدانی به مخاطبین کفِ جامعه مراجعه می کنیم ، بازخوردهایی از جنس بی عدالتی و گاه  انزجار درباره فوتبال را حتی از سوی ورزشکاران سایر رشته های ورزشی شاهد هستیم.

کدام معیار و نسخه از مقررات قانونی برای گزینش اهالی فوتبال و تشکیلات عریض و طویل در جامعه هدف وجود دارد، کدام نظارت حکم به پرخوری بی حد و حساب از سفره فوتبال نصیب اشخاصی میکندکه گویی سند منگوله دار عرصه و عیانِ فوتبال را منضم به قباله شناسایی خود نموده و نوبتی سوار این قطار خوش خط و خال می شوند؟

آقایانی که سال های پیش با ضرب چکش بعضی برندهای سیاسی اجتماعی به مسئولیت در فوتبال رسیدید، دست از سر فوتبال بردارید، یه بام دو هوا تاکی؟

 ریخت و پاش در مسیر این فوتبال که ابتدا به شکل باری به هر جهت و دورهمی هیات بنا گذاشته شده بود، امروز شلختگی ساختاری را نشان می دهد که صداوسیما هم در این گذر با آنها شریک بوده و جالب تر اینکه از پرداخت قانونی حق پخش فوتبال هم طفره می رود.

این روزها با تغییر مدیریت صدا وسیما، زمزمه برگشت برنامه ای فوتبالی بگوش می رسد که بعضی دوستان گرمابه و گلستان، از شادی می خواهند سرشان را به میز بکوبند! همان برنامه که بار مالی آن مستقیم از جیب تک تک ملتی پرداخت می شد که بعضا برای تهیه نان شب خود، مستاصل از همه جا، باید سر بر گوشه دیوار تنهایی شبانه گذاشته و آسمان بی ستاره خود را پر از (ستاره مربع) در چهره مجری به ظاهر خندان و در باطن تخریبگر فوتبالی ببینند که برای دیده شدن بیش از حد، ابزار ناعادل برنامه را برای به خط کردن تعدادی از مسئولان که عشق دوربین بودند واسطه قرار می داد و این دستاوردی بود که فضای فوتبال را بیش از پیش سیاسی کرده بود!

اگر چنین است توصیه می کنم برخی شومن ها ، برای سرگرمی یک برنامه با قابلیت های (دورهمیِ همه رفیقان با طعم هندوانه در 90 دقیقه) را در قالب یک (آپ) طراحی کنند به نام (سوپ)!

نویسنده: محمود کاتبی