چهارشنبه نوزدهم اردیبهشت ماه
بعد از بازیکن سالاری و مربی سالاری؛

مراقب پديده مديرعامل سالاری باشيد!

يك دهه قبل كه هنوز پول در فوتبال حكايت ِ علف خرس نبود(!) پديده ای در فوتبال ما شكل گرفت؛ تحت عنوان بازيكن سالاری!

اگرچه بازيكنان در همان دوره به نسبت تورم و گراني، درآمدهاي خوبي داشتند، اما براي عقد قرارداد و حتي نحوه بازي  در تیم بعضا  تا مرزتعيين و تكليف براي مديريت باشگاه پيش مي رفتند و ترمزي وجود نداشت.

 دامنه اين بزرگنمايي تا جايي پيش رفت كه در سطح تيم ملي هم شاهد خط و نشان بازيكنان نه براي سرمربي بلكه براي فدراسيون فوتبال بوديم.

 استقبال جامعه فوتبال از اين پديده تا جايي گسترش پيدا كرد كه مرحوم دهداری باقبول استعفاي تاريخي ١٤ بازيكن تيم ملي با آنكه به مقابله با اين پديده پرداخت اما بازهم ره بحايي نبرد، بازيكن سالاري نهادينه شده بود، اما در سال هاي اخير شاهد  تغيير ماهيت اين پديده هستيم؛ پديده نوظهوری بنام مربي سالاري!

مربيان، بي محابا خارج از مستطيل سبز نقش آفريني مي كنند، چه در ميزان دستمزد بازيكنان و چه در مورد تركيب مديران باشگاهها و اعضاي هيات مديره.

مبرهن است وقتی مربيان در هر زمينه ايي حق اظهار نظر و ايضا دخالت داشته باشند، آنگاه منشاء فساد تعريف ديگري خواهد يافت. تعبيري از جنس سازمان يافته !

به عدم ثبات مديران وتغيير پي در پي آنها در باشگاههادقت كنيد!خط و نشان كشيدن مربيان براي مديران وقت را بخاطر بياوريد! حضور برخي بازيكنان بي كيفيت كه فقط براي تيم ها هزينه زا هستند (!) را به مجموعه كاركردهاي مربيان اضافه كنيد ،سپس باكارنامه فني و نتايج آنها مقايسه كنيد! چه نتيجه اي مي گيريد؟

البته بحث شرح وظيفه، حوزه اختيارات، رسالت مربيگري،اخلاق حرفه اي،ميزان توانمندي و تراز دستمزد با كارايي و اثربخشي از موضوعاتي است كه از حوصله خارج است، چون نه معلم اخلاقي در قيد حيات داريم و نه امثال امير آصف ها و رنجبرها و جعفر كاشاني ها ... فقط نگران ِشموليت اين پديده به مدير عامل سالاري هستيم كه نمونه اي ازآن در حال شكل گيري است!

فراموش نكنيم كه مبحث امثال علي دايي از اين دايره مستنثي است.چون علي دايي هيچگاه نيازمند رانت فوتبالي و كسب درآمد از طريق معامله با دلالان فوتبال براي پُر كردن ليست بازيكنان نيست!

نویسنده: مجيد سعيدی