چهارشنبه نوزدهم اردیبهشت ماه

جایگاه دادکان ها و دایی ها در مدیریت ورزش و فوتبال کجاست؟

مدت های مدیدی است در عرصه مدیریت جای افراد کاربلد، متخصص و مجرب خالی است. اصولا کار را به آدم های صریح اللهجه و رک نمی سپارند. این ‌میدان ‌دربست در اختیار بله قربان گوها، محافظه کارها و سفارشی ها است!

یکی از سوال های تکراری مردم و هواداران چرایی عدم استفاده از افراد متخصص و مجرب در عرصه ورزش است؟

بر اساس کدام ادله محکمه پسند و موجه باید افرادی مانند محمد  دادگان و علی دایی از صحنه دور بمانند و هر دو جناح سیاسی حاکم نظر مثبتی به آنها نداشته باشند؟

این‌نگاه غلط و یکجانبه گرایی متاثر از برداشت افرادی است که اساسا به میز و صندلی خود می اندیشند و دوست دارند حاکمیت خود را با سپردن کار به افراد ضعیف ،بله قربان گو و صد البته محافظه کار پیش ببرند.

سیاسی ها هم در ادوار گذشته، ورزش را حیاط خلوت خود می پنداشتند.

انتخاب رفقا و دوستان هم مسلک و جناح بازیهای رایج همواره لطمات جدی به نظام مدیریت ورزش کرد که اوج آن را در دولت قبلی و حضور سلطانی فر در وزارت ورزش و جوانان به عینه دیدیم.

در دولت جدید هم اگر چه شخص رئیس جمهور به برداشت گذشتگان خط بطلان کشید و مدیریت ورزش را به فرد کاملا ورزشی و متخصص سپرد، اما باز شاهد دخالت علنی کارگزاران سیاسی در انتصاب های ورزشی هستیم.

نمونه ای شفاف از این مداخلات را در تحمیل اعضا هیات مدیره استقلال و مدیریت شرکت توسعه و تجهیز و معاونت امور جوانان دیدیم که دکتر سجادی را تسلیم کرد.

عجیب اینکه برای  هیات مدیره پرسپولیس هم  برخی نفرات ذی نفوذ  در صدد نسخه‌پیچی  بر اساس گرایش های مورد نظر خود هستند!

دو هفته پیش خبری در باره پیشنهاد عضویت در هیات مدیره پرسپولیس به حسین کلانی منتشر شد.

صاحب این قلم برای نخستین بار از یک پیشکسوت و استخوان خرد کرده ورزش حرف صریح و روشن را شنیدم.

کلانی در واکنش به این‌پیشنهاد گفت: من نه آدم دارم و نه پولی که به درد پرسپولیس بخورد.بنابر این ترجیح می دهم هوادار بمانم.

این مطالب کوتاه یک دنیا پیام دارد، برای آنها که هر گاه از در بیرونشان می کنی ، به لطایف الحیل متوسل و متمسک‌می شوند و از پنجره وارد می شوند.

این عناصر با فشار افکار عمومی و استفاده از رانت های متعدد و رفیق بازیهای رایج در مناصب و مسندها تکیه می زنند.

جالب آنکه این افراد ضعیف النفس و غیر متخصص در همه حال ادای تکلیف ، انجام وظیفه و توفیق خدمت را دلیل قبول مسئولیت می‌پندارند.

ورزش ما از  این شعارهای توخالی و ادعاهای چندش آور رنج و زجر و عذاب فاوران برده است.

متاسفانه رد پای این انتصابات مداخله گرایانه را در مدیریت دکتر سجادی هم می بینیم که در سطور پیشین بدان اشاره شد.

این محافظه کاری ها  و آسه آسه رفتن ها که گربه شاخشان نزند، اساس حرکت ورزش را مختل می کند و به بیراهه می برد.

چه تلخ گژنده است وقتی می شنویم که فیفا و کنفدراسیون آسیا برای تمام  مراسم خود، به دعوت رسمی علی دایی اقدام می کند، اما جایگاه  رفیع او در  داخل به هیچ انگاشته می شود!

کوچک و بزرگ  و افراد متخصص و مجرب ورزش کشور  هم به توانایی و‌مدیریت دکتر محمد دادکان اذعان دارند ، اما در دولتهای قبل و بعد هیچگاه نامی از او برده نمی شود.

البته نفرات شاخص، متخصص و توانای دیگری هم در ورزش حضور دارند که از تحصیلات دانشگاهی هم بهره می برند، اما جایی در نظام‌مدیریت ندارند.

باید با این نگاه غلط و پلشت مبارزه جدی داشت و ستاره های گذشته ورزش  و مدیران مستقل و کاربلد را به کار گرفت.

ورزش ما از نگاه دفعی لطمه فراوان دیده است. انتظار می رود مسئولان  با نگاه جذبی به آینده ببرند و از توصیه پذیری و تحمیل افراد سفارشی اجتناب کنند.

نویسنده: احمد میرزاییان